اجتماعی
به اتفاق دوستم الهام به مرکز خرید بزرگی رفته و مشغول خرید بودیم، ولی هر بار که به اطرافم نگاه میکردم او را مشغول تماشای خودمان میدیدم. سعی کردم به روی خود نیاورم و از این موضوع چیزی به الهام نگفتم. خرید ما حدود 2 ساعتی طول کشید و درست همه آن دو ساعت را «مانی» در تعقیب ما بود؛ بدون اینکه مزاحمتی برای ما ایجاد کند، ولی با این حال الهام هم متوجه او شد و گفت: انگار این پسره خستهنمی?شود؟!
آن روز گذشت و به کلی این موضوع را فراموش کرده بودم که بعد از مدتی دوباره برای خرید به همان مرکز خرید رفتیم. باز هم با «مانی» روبهرو شدیم. این بار همین که ما را دید به سوی ما آمد و گفت: خوشحالم که دوباره شما را میبینم. سپس رو به من کرد و گفت: ببخشید! میتونم شماره تلفن شما را داشته باشم؟
من گفتم: نه، نمیتونین! بعد از این جواب قاطع و صریح من، سرش را زیر انداخت و از ما دور شد.
وقتی به خانه برگشتم و خریدها را جابهجا میکردم چشمم به یک یادداشت افتاد که در یکی از کیسههای خرید قرار داشت.
در آن نوشته شده بود «خواهش میکنم زیاد منتظرم نذار! به خدا قصد مزاحمت ندارم لطفا به این شماره تلفن زنگ بزن تا برایت توضیح دهم؛ مانی»
نوعی صداقت و سادگی در آن یادداشت وجود داشت که سخت فکر مرا به خود مشغول کرد.
بیشتر از 2 روز نتوانستم مقاومت کنم و زنگ نزنم. وقتی زنگ زدم و مانی صدایم را شنید با شوق و شعفی کودکانه فریاد زد و گفت: هورا میدونستم که زنگ میزنی، میدونستم!
صحبتهای تلفنیمان ادامه پیدا کرد و کمکم ساعات تماسهایمان طولانی و طولانیتر شد.
طی آن تماسها دریافتم مانی 28 سال دارد و 4 سال از من بزرگتر است و تکپسری است که سالهاست پدرش را از دست داده و با مادربزرگ و مادرش زندگی میکند. سال چهارم دانشگاه را میگذراند و فعلا هم شغلی ندارد. به گفته خودش مادرش از او خواسته تا پایان درسهایش به فکر داشتن شغل نباشد.
از آنجا که وضع مالی خانواده مانی خوب بود، آنها پس از فوت پدر هم در رفاه زندگی میکردند. تمامی تصمیمات مالی و اداره همه امور برعهده مادرش بود که به خوبی از پس آنها برمیآمد. آشنایی ما به تدریج بیشتر شد تا آنجا که خانوادههایمان از آشنایی و علاقهمان مطلع شدند.
مدت کوتاهی بعد از اطلاع هر دو خانواده از این ماجرا صحبت خواستگاری پیش آمد و طی مراسمی من و مانی به عقد یکدیگر درآمدیم تا پس از پایان تحصیلاتمان ازدواج کنیم.
از نظر من بیشترین صفتی که در مانی برجسته بود صداقتش بود و محبت بدون قید و شرط و به نوعی کودکانهاش! وجود این صفات در او و علاقه من باعث میشد تا نسبت به خیلی از رفتارهای نامعقول مانی حساس نباشم و آن را قبول کنم.
مثلا اینکه بدون اجازه مادر یا مادربزرگش هیچ کاری انجام نمیداد. در مورد هر مسئله کوچک و بزرگ اولین و آخرین نظر را آنها میدادند. حتی در مورد مسائلی که فقط مربوط به ما دو نفر میشد آنها بودند که نظر میدادند و تصمیم میگرفتند.
اگر به مانی اعتراض میکردم بلافاصله میگفت: من هرگز روی حرف مادرم حرف نمیزنم. کارهای مادرم همیشه درست بوده و من به او ایمان کامل دارم. بهتر است تو هم با اطمینان کامل همه کارها را به مادرم بسپاری!
ولی من که دختر اول خانواده و تا حدی متکی به خودم بار آمده بودم، نمیتوانستم بپذیریم که مادرش تصمیمگیرنده مطلق همه امور ما باشد. من معتقد بودم راهنمایی گرفتن و استفاده از تجارب بزرگترها بسیار هم خوب است ولی تفاوت دارد با اینکه اختیارات همه امور را به آنها بسپاریم. به مانی گفتم: ما تا کی میتوانیم متکی به دیگران باشیم؟ حتی اگر آن فرد مادر دلسوز و مدیری چون مادر تو باشد.
فکر کردم شاید اگر مدتی از خانوادهاش دور باشیم وابستگیاش کمتر میشود؛ به همین دلیل به پیشنهاد من، به یک سفر دو هفتهای رفتیم. در آن سفر مانی هر چند ساعت یکبار به مادرش زنگ میزد و تمام اتفاقات را گزارش میداد. حتی در مورد لباس پوشیدن یا غذا خوردن باز مادرش بود که از راه دور میگفت که چه بپوشد که مبادا سرما بخورد، یا...
اوایل اهمیت زیادی به این وابستگی غیرعادی که حتی از یک نوجوان هم بعید بود، نمیدادم ولی به تدریج همه این توجهات و وابستگیها تبدیل به حساسیت شدید در من شد به طوری که بیشتر کارمان به مشاجره میکشید. به او میگفتم: من همسر تو هستم نه مادرت!
من نیاز به همسری دارم که بتوانم به او تکیه کنم و برای هر مسئله و موضوع کوچکی دیگران برایمان تصمیم نگیرند، پس کی میخواهی بزرگ و مستقل شوی؟
ما قرار است زیر یک سقف برویم و با هم زندگی کنیم باید یاد بگیریم که روی پای خود بایستیم و کارهایمان را خودمان انجام دهیم.
یک روز که بیشتر و جدیتر از همیشه جر و بحث کردیم، ناگهان مانی زیر گریه زد و گفت: تو فکر میکنی که خودم مایلم اینگونه رفتار کنم؟ نه! ولی چه کنم که نمیتوانم. از همان دوران کودکی یاد گرفتم که باید به حرف مادرم گوش کنم و هر کاری را که او تایید میکند و دوست دارد، انجام بدهم حتی اگر برخلاف خواسته و میلم باشد ولی نمیتوانم با او مخالفت کنم.
بعد از اعترافات مانی در آن روز خیلی دلم به حالش سوخت و نوعی همدلی و همراهی بیشتری نسبت به او در من به وجود آمد.
تا 2 ماه دیگر از دانشگاه فارغالتحصیل میشدیم. به مانی پیشنهاد دادم تا بهدنبال شغلی بگردیم تا در آینده بتوانیم از درآمدش زندگیمان را اداره کنیم.
طبق معمول مانی حرفهای مرا به مادرش منتقل کرد و مادر مانی گفت: پسر من نیازی ندارد که کار کند. چون به اندازه کافی سرمایه داریم که بتواند چرخ زندگی شما بچرخد.
مانی هم از خداخواسته گفت: مامان درست میگه! کی حوصله داره که با دهها نفر اربابرجوع سر و کله بزنه و صبح بره و شب بیاد. ما که مشکلی نداریم هم خرجی داریم هم خونه! با تعجب پرسیدم: هیچ معلومه که چی داری میگی؟ کدوم خرجی؟ کدوم خونه؟
مانی گفت: مادرم هر ماه مبلغی به عنوان خرجی به ما میده و بعد هم قرار شده که مادربزرگم طبقه بالا رو خالی کنه و به اتفاق مادرم در طبقه پایین زندگی کنن و ما هم در طبقه بالا!
با عصبانیت و دلخوری پرسیدم: ممکنه بفرمایید که این تصمیمات رو کی گرفتهاید که من بیخبرم؟
گفت: چند روز پیش با مادرم!
من که دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود، گفتم: یعنی بیخیال این همه سال درس خواندن و مستقل شدن؟!در ادامه با عصبانیت گفتم: پس بفرمایید با مادرتون زندگی کنید و دیگر هم نیاز نیست که مادربزرگتون طبقه بالا رو خالی کنن! چند ماه از این ماجرا میگذرد نه جواب زنگهای مانی را میدهم و نه راضی شدهام تا به این پیوند خاتمه دهم.ولی هر چه فکر میکنم میبینم که نمیتوانم با چنین فرد بیاراده و ضعیفی کنار بیایم و از طرفی هم دوستش دارم و میدانم که او هم مرا بسیار دوست دارد.
نمیدانم چه کنم؟
آیا میتوان به آینده و یک زندگی مستقل امید داشت؟
مسلم است خانواده باید در تمام دوران کودکی از فرزند خود در زمینههای مختلف جسمی،روانی، عاطفی و آموزشی حمایت کند. نباید وظیفه خانواده تنها توجه به رشد جسمی باشد بلکه رشد عاطفی، روانی و توجه به رشد آموزشی (اجتماعی) کودک از اهمیت بیشتری برخوردار است. تربیت یک بعدی بدترین نوع تربیت است که جبران آن در بزرگسالی اگر غیرممکن نباشد به سادگی نیز انجام نمیشود.
در برخی از موارد کودک تحت تاثیر عوامل مختلف از نظر تربیتی و ثبات شخصیت با کمبود و ناهنجاریهایی مواجه میشود در این گونه موارد خانواده نقش جبران کمبودها و التیام ناهنجاریها را دارد که برنامهریزی صحیح قابل درمان است. البته در سنین پایینتر آسانتر است.
یکی از مشکلات مهمی که بیشتر کودکان تکوالدی ناهمجنس با آن روبهرو میشوند جابهجایی نقشها و الگوپذیری نادرست است. پسری که پدر خود را در کودکی از دست داده است یا به سبب جدایی و طلاق والدین از پدر دور میشود از لحاظ عاطفی، احساسی تحت تاثیر مادر قرار میگیرد و این وابستگی موجب اختلاف در شخصیت و رفتار او میشود. نداشتن الگوی مناسب باعث آسیب در یادگیری کودک و نوجوان و بروز مشکلات در بزرگسالی میشود.
در اینگونه موارد میتوان از دایی، عمو یا شخص موفق و مطمئن دیگری کمک گرفت تا الگوی مناسبی برای فرزند باشد.
به نظر میرسد مانی دچار شخصیت وابسته است و باید از طریق روانشناسی و به شیوه خانوادهدرمانی معالجه شود و با کمک یک رواندرمانگر یا مشاور، همه اعضای خانواده برای رسیدن به درمان قطعی همکاری کنند.
خوش پوشی و داشتن ظاهر ایده آل مساله ای است که نمی توان اهمیتش برای عموم مردم را انکار کرد. حالا در این میان هستند افرادی که بیش از دیگران به این مسئله اهمیت می دهند و به همه جزییات هم با دقت زیاد فکر می کنند.
بازیگران و چهره های مطرح هم نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه به خاطر شرایط کاری و حرفه ای شان و البته بیشتر دیده شدن و در چشم بودن، به آنچه می پوشند و حتی جزییات آن هم اهمیت ویژه ای می دهند. این روزها دیگر همه مان می دانیم که منظور از خوش پوشی و خوش تیپی فقط به پوشش و لباس محدود نمی شود و موارد زیاد دیگری را هم دربر می گیرد.
مثلا استفاده از عطر مناسب با شرایط و موقعیتی که هر فرد در آن قرار می گیرد، یکی از مسائل مهمی است که شاید در ابتدا کم اهمیت جلوه کند اما وقتی وارد ماجرا می شویم، می فهمیم که برعکس، همین جزییات است که ما را به یک خوش تیپ تمام عیار تبدیل می کند.
خوش بویی نکته مهمی است که همه به آن اهمیت می دهند و سعی می کنند با انتخاب دقیقشان برای استفاده از یک عطر، نزد همه خوش بود باشند. شاید شما هم همیشه این نکته را که هر کس باید عطر مخصوص خودش را داشته باشد و همیشه و همه جا با آن بو شناخته شود را شنیده باشید اما الان اوضاع کمی فرق کرده و دیگر خبری از این حرف ها نیست.
در واقع این روزها هر کس بنا به تناسب شغل و موقعیتش و البته مراسمی که قرار است در آن شرکت کند، عطرش را انتخاب می کند. بی دلیل هم نیست که این همه تنوع و رنگارنگی محصولات مختلف را از کمپانی های مطرح می بینیم. مثلا بد نیست بدانید امین حیایی و همسرش نیلوفر خوش خلق هر دو از عطر ANGEL استفاده می کنند و از بویش هم واقعا لذت می برند.
در این شماره از مجله گزارشی تهیه کرده ایم از عطر محبوب بازیگران و چهره هایی که حتما برای تان جالب است بدانید یکی از رموز آراسته بودنشان چیست؛ آنها از عطر و ادوکلن مورد علاقه شان برای شما گفته اند.
حامد بهداد
شخصیت پر جنب و جوشی دارد. این روزها تبدیل به یکی از محبوب ترین و سرشناس ترین بازیگران سینمای ایران شده و خیلی ها دوستش دارند. وقتی از حامد پرسیدیم چه عطری می زند، جواب داد: من از هزار مدل عطر مختلف استفاده می کنم.»
به تیپ او می خورد که از ادوکلن های اسپرت استفاده کند ولی در جشن تولد حامد، وقتی یکی از دوستانش عطر LAGERFELD به او کادو داد، کلی ذوق کرد و گفت: «از کجا می دانستی با این عطر خیلی حال می کنم؟» لاگرفلد با بوی گرم، بیشتر رسمی و مناسب مهمانی های عصر است.
ویشکا آسایش
برندهای شناخته شده همیشه طرفداران خاص خودشان را دارند. به هر حال بعد از سال ها تجربه، تولیدکنندگان محصولات می دانند که مشتریانشان بیشتر به دنبال چه هستند. از بین شرکت های تولیدکننده عطر، GUCCI همیشه طرفداران زیادی داشته.
ویشکا آسایش که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شد و بعد از اکران عمومی فیلم «ورود آقایان ممنوع» هم با بازی تحسین برانگیزش توجه خیلی ها را به خود جلب کرد، از طرفداران عطرهای GUCCI است.
این بازیگر خوش پوش این برند عطر را یکی از برندهای محبوبش می داند و می گوید: «من عطر GUCCI را دوست دارم و هم از بوی رنگ صورتی و هم مشکی آن لذت می برم. البته خودم را فقط به استفاده از این عطر محدود نمی کنم و در بیشتر موارد انتخاب های دیگری هم دارم اما رایحه این دو عطر سازگاری زیادی با سلیقه من دارد.»
اشکان خطیبی
اشکان خطیبی که این روزها علاوه بر بازیگری، سرگرم اداره و گرداندن رستوران شهم هست، از آن دسته افراد یا بهتر بگوییم بازیگرانی است که به ظاهرش اهمیت زیادی می دهد. اگرچه او ترجیح می دهد راحت باشد، اما ناگفته نماند در مراسمی که لازم باشد، لباس های رسمی هم می پوشد.
خطیبی درباره عطر و ادوکلنی که استفاده می کند، می گوید: «همیشه دوست دارم خوش بو باشم، چون فکر می کنم خوش بو بودن یک فرد در برخوردش با دیگران بسیار اهمیت دارد و حتما در ذهن افراد خواهد ماند. در واقع شاید بیراه نباشد بگویم شخصیت افراد را می توان تا حدی از روی عطری که استفاده می کنند شناخت. به همین خاطر سعی می کنم در انتخاب هایم دقت داشته باشم.»
خطیبی از عطرهای مختلفی استفاده می کند اما همیشه بو و رایحه های تلخ را ترجیح می دهد. او می گوید، چند وقت پیش از عطر تلخی استفاده می کرده که شاید تلخ تر از بوی آن دیگر وجود نداشته. عطر دیگری هم که او عاشق بویش است «DKNY» است که آن هم بوی تلخی دارد.
خطیبی می گوید: «البته عطرهای دیگری هم هست که در این مدت خریدم که آنها هم تقریبا رایحه شان تلخ است. برخلاف بیشتر افراد که ترجیح می دهند در تابستان از عطرهای خنک استفاده کنند. من باز هم دوست دارم عطر خودم با همان بوی محبوب و دلنشینش را استفاده کنم.»
مهدی ماهانی
ALLURE CHANEL عطر محبوب بازیگر فیلم و سریال های «چهار انگشتی»، «دلنوازان»، «خیابان بیست و چهارم» و ... است. این بازیگر جوان علاوه بر اهمیت زیادی که به پوشش خود می دهد، به فکر تناسب اندامش نیز هست. مهدی ماهانی که بیشتر ترجیح می دهد با ظاهری رسمی در محافل عمومی دیده شود، می گوید: »
من معتقدم هر کس باید به تناسب محل و مراسمی که در آن قرار است در آن حضور داشته باشد، لباس و پوشش خود را انتخاب کند و البته به سایر جزییات هم اهمیت دهد. خود من معمولا از لباس های رسمی بیشتر استفاده می کنم. درباره عطری هم که استفاده می کنم باید بگویم بوهای مختلف را می پسندم اما به طور کلی سلیقه ام به راحیه هایی نظیر ALLURE CHANEL نزدیکتر است. این عطر بسیار خوش بو طرفداران زیادی دارد و من هم یکی از آنها هستم.»
نرگس محمدی
ستاره سریال «ستایش» و فیلم سینمایی «آناهیتا» درباره عطر یا در حقیقت عطرهای مورد علاقه اش می گوید: «محصولات کمپانی FG FERRE را خیلی دوست دارم و الان هم یکی از عطرهای این برند را استفاده می کنم. رایحه عطرهای FERRE آنقدر برایم دوست داشتنی است که بعضی وقت ها بدون اینکه حتی بوی عطر جدید این شرکت را تست کرده باشم آن را می خرم و تا به حال هم کم پیش آمده از بوی آن خوشم نیاید. عطر ELLE را هم خیلی دوست دارم، یکی از دوستانم از این عطر داشت و من هم از بوی آن خوشم آمد و خریدمش. سعی می کنم با توجه به موقعیتی که قرار است در آن باشم، عطرم را انتخاب کنم. این روزها دیگر همه می دانند که عطرهایی که برای شب یا روز مورد استفاده قرار می گیرند با هم فرق می کند، یا در سرما و گرما هم از عطرهایی با بوهای متفاوت استفاده می شود.
شاید قبلا هر کسی از عطر به خصوصی استفاده می کرد ولی حالا شرایط آنطور نیست و باید به موارد مختلف اهمیت داد. خودم هم تا جایی که امکان داشته باشدسعی می کنم این مواد را رعایت کنم. چند روز پیش یکی از عطرهای کمپانی LANVINE را هم خریدم، خودم قبلا از این عطر داشتم و چون بویش را دوست داشتم و تمام شده بود دوباره از آن خریدم.»
روناک یونسی
همین چند وقت پیش بود که نقش آفرینی او را در سریال «تارهایی» دیدیم. یونسی که تا به حال بازی و نقش های مختلفی را در فیلم و سریال های متعدد تجربه کرده، مثل خیلی از خانم ها از خرید کردن لذت می برد. البته این خرید کردن شامل همه چیز می شود و شاید بیشترین آن هم به لباس اختصاص پیدا کند اما این دلیل نمی شود که روناک یونسی از خرید «Accessories» یا به قول خودمان خرده ریزها غافل شود. در این بین خرید عطر هم برای این خانم بازیگر اهمیت ویژه ای دارد. یونسی می گوید برخلاف لوازم آرایش که معمولا کمتر از آنها استفاده می کند (مگر در موارد خیلی خاص و ضروری) به انتخاب عطرش اهمیت زیادی می دهد. عطرهای مختلفی را هم می شود در زمره انتخاب های این بازیگر قرار داد ولی بویی که بیشتر از بقیه از آن لذت می برد رایحه های تلخ و سردی است که وقتی با هم ترکیب می شوند، بسیار خوش بو به مشام می آیند. نمونه اش هم محصولات GIVENCHY است که ترکیبی از بوهای مورد علاقه روناک یونسی است. البته این عطر شاید خیلی جدید نباشد اما همیشه از بوهای محبوب این بازیگر بوده و هست. او از عطرهای جدید با بوهای تازه و جدید هم استقبال می کند و خیلی وقت ها در خرید عطرهای جدید ریسک می کند.
بهاره افشاری
شاید خیلی از طرفداران بهاره افشاری که هنوز هم بعد از چند سال با سریال «او یک فرشته بود» و بازی خوبش در نقش شیطان در ذهن مخاطبان تلویزیون مانده، ندانند که این خانم بازیگر و البته هنرمند به جز فعالیت هایش در عرصه بازیگری، دستی هم در طراحی لباس دارد که البته تا به امروز قدرتمند هم عمل کرد.
پس به هیچ وجه دور از انتظار نیست که بهاره افشاری را همیشه و همه جا از حضور در جشنواره ها گرفته تا مراسم و گردهمایی های سینمایی و تلویزیونی، با ظاهری متفاوت و جالب ببینیم. او می گوید همیشه سعی می کند به ظاهرش اهمیت دهد. این ظاهر شامل همه چیز می شود، از لباسی که قرار است بر تن کند تا عطری که از آن استفاده می کند.
البته او روحیه تنوع طلبی در انتخاب عطر دارد و بوی عطر زود خسته اش می کند. به همین دلیل است که همیشه ترجیح می دهد خودش را محدود به استفاده از برند خاصی در بین عطرها نکند و عطرهای مختلف با بوهای متفاوت را تجربه کند. اما در بین عطرهایی که استفاده کرده و می کند حس خوشایندی نسبت به CK دارد. البته معمولا بوهای مختلف عطرها خاطراتی را برای او زنده می کند. جالب است بدانید برخلاف بعضی ها که فقط بو و رایحه عطری که از آن استفاده می کنند برای شان مهم است، افشاری حتی به شیشه و رنگ عطر هم اهمیت می دهد. او می گوید همیشه دوست دارد عطری که از بوی آن خوشش آمده را بشناسد و حتما آن را تهیه کند. به همین خاطر هم هست که اگر از رایحه عطری که کسی استفاده کرده خوشش بیاید از او سوال می کند و نام عطر را جویا می شود. علاوه بر این به مد روز هم اهمیت می دهد و سعی می کند بر طبق آن عطرهایش را خریداری نماید.
لیلا اوتادی
یکی از بازیگرانی که همیشه و در بیشتر محافل سینمایی با ظاهری شیک و رسمی دیده شده، لیلا اوتادی است. او هم مثل دیگر همکارانش به زیبایی و آراستگی اش اهمیت زیادی می دهد. او در این باره می گوید: «اهمیت دادن به ظاهر و پوشش مساله ای نیست که فقط مختص گروه یا عده خاصی از مردم باشد. من عقیده دارم که همه باید به ظاهرشان اهمیت بدهند اما شاید این مساله در بین ما بازیگران به دلیل اینکه بیش از سایرین مورد توجه قرار می گیریم و در چشم هستیم، اهمیت بیشتری داشته باشد. خود من همیشه سعی می کنم نوع پوششم را بر اساس مراسمی که قرار است در آن حضور پیدا کنم انتخاب کنم. این قضیه در مورد عطری که استفاده می کنم هم صدق می کند. این روزها دیگر همه ما می دانیم همانطور که هر لباسی مخصوص مراسمی به خصوص است، موارد استفاده عطرها در مراسم مختلف هم با هم فرق می کند. خیلی کم پیش می آید که در مراسمی رسمی از عطری کاملا اسپرت که بویش مشخص است استفاده شود. من خودم هم سعی می کنم به این موارد تا جایی که مقدور باشد اهمیت بدهم چون فکر می کنم با در نظر گرفتن همه این جزییات است که خوش تیپی و آراستگی یک فرد، چه خانم و چه آقا تکمیل می شود. من خودم از عطرهای مختلفی استفاده می کنم اما عطری که چند وقتی است از آن استفاده می کنم و بویش را خیلی دوست دارم NARCISO RODRIGUEZ است. این عطر بوی گرمی دارد و از آن دسته عطرهایی است که به مشام واقعا خوش بو می آید. البته من از عطرهای دیگر هم استفاده می کنم اما بوی این عطر برایم خیلی دلنشین است. من به کسانی که به دنبال رایحه های خاص هستند، این عطر را پیشنهاد می کنم.»
نیوشا ضیغمی
امسال برای نیوشا ضیغمی سالی پرکار با تجربه های جدید بود. او علاوه بر فیلم هایی که در آنها بازی کرد، تجربه سرمایه گذاری و تهیه کنندگی را هم به همراه همسرش پشت سر گذاشت. علاوه بر این، در کنار فعالیت های حرفه ای اش در زمینه بازیگری، از هدفی که مدت هاست در ذهن دارد هم غافل نماند: راه اندازی کلینیک پوست و زیبایی که انواع خدمات و مشاوره های تخصصی در این مرکز به متقاضیان ارائه می شود.
خود خانم بازیگر هم نظارت مستقیمی بر فعالیت های موسسه اش دارد. ضیغمی را هم در مراسم مختلف با پوشش های مختلفی دیده ایم. البته با کمی دقت در لباس هایی که این خانم بازیگر انتخاب می کند به این نتیجه می رسیم که او ظاهر رسمی را بر پوشش های اسپرت ترجیح می دهد. این بازیگر نیز درباره عطر مورد علاقه اش که اتفاقا از پرطرفدارها هم محسوب می شود، می گوید: «Versace CRYSTAL NOIR یکی از رایحه های مورد علاقه من است که ترجیح می دهم از آن استفاده کنم. البته انتخاب و خرید عطر به عوامل مختلفی بستگی دارد، مثلا این که قرار است در چه مراسمی از عطر استفاده کنید، به نظر من اهمیت زیادی دارد اما خیلی ها در کنار عطرهایی که برای مراسم خاص دارند، عطری مطابق سلیقه شان دارند که از آن استفاده روزمره می کنند. عطری که گفتم و مورد علاقه من است، از عصاره های مختلفی تشکیل شده و برای همین بسیار خوش بو است. البته ممکن است سلیقه افراد به مرور زمان برای خرید عطر تغییر کند. من خودم هم عطرهای متنوع با رایحه های مختلف را خریداری می کنم ولی رایحه های نزدیک به هم آنها، سلیقه ام را به خوبی مشخص می کند.»
مهتاب کرامتی
یکی از بازیگرانی که همیشه به خوش پوشی در بین همکارانش و حتی مردم شهرت دارد، مهتاب کرامتی است. خانم سفیر صلح یونیسف همیشه و در هر جمعی که برای فعالیت های مختلف اجتماعی اش دیده می شود بسیار شیک پوش و آراسته است.
به هر حال او یکی از اولین بازیگرانی است که به طراحی لباس پرداخت و اتفاقا با برندهای به نام ایرانی هم همکاری داشته. او درباره عطری که استفاده می کند می گوید: «معمولا از برندهای معتبر و شناخته شده ای عطرهایم را می خرم اما بو و رایحه عطری هم که قرار است بخرم، برایم بسیار مهم است. چند وقت پیش در یکی از سفرهایی که به خارج از کشور داشتم عطر Gucci Guilty را برای خودم خریدم و از بوش هم کاملا راضی ام. آن موقع که من این عطر را تهیه کردم، هنوز در بازار ایران زیاد نشده بود اما حالا بیشتر فروشگاه های معتبر عطر و ادوکلن این محصول کارخانه GUCCI را عرضه می کنند. به نظرم این عطر به دلیل رایحه شرقی که دارد به مشام خانم های ایرانی خوش می آید و به دلشان می نشیند. طراحی شیشه این عطر هم شیک و جذاب است و نظر خریدار را جلب می کند.
یکی دیگر از ایرانیان موفقی که در خارج از کشورمان زندگی می کند نادر فقیه زاده است. جوانی خوش فکر و خوش ذوق که این روزها خیلی از عاشقان اتومبیل های بی ام دبلیو خودروهایی را سوار می شوند که طراحی آنها را او به عهده داشته است.
فقیه زاده متولد 1355 است و دوران ابتدایی را در تهران گذرانده. او سال 1365 به اتفاق خانواده اش به خاطر کار پدرش که در کنسولگری ایران در فرانکفورت و هامبورگ کار می کرد تهران را به مقصد آلمان ترک کرد.
نوجوان ایرانی ادامه دوران مدرسه تا دیپلم را در آلمان گذراند و چند سال بعد هم موفق شد با مدرک فوق لیسانس طراحی خودرو از دانشگاه فورتزهایم آلمان فارغ التحصیل شود. این روزها طراح ایرانی شرکت بی ام دبلیو روزهای پرمشغله ای را می گذراند.
او در حال طراحی بدنه سری 7 آینده این شرکت خودروسازی است اما با این حال برای مصاحبه زمان گذاشت و از خود و کار در یکی از شرکت های بزرگ خودروسازی دنیا گفت.
از چه زمانی وارد کمپانی BMW شدید؟
- بلافاصله بعد از تحصیل و فارغ التحصیل شدنم با دعوت آقای بنگل مدیر طراحی گروه BMW در این کمپانی مشغول به کار شدم. ابتدا در قسمت advanced design و بعد طراحی داخل اتومبیل و بعد هم در قسمت طراحی بدنه.
کار کردن در شرکتی مانند BMW چه مزایا و چه سختی هایی دارد؟
- اینجا همه چیز منظم و حرفه ای است. هر کسی دقیقا کاری را انجام می دهد که در آن تخصص دارد و این باعث حرفه ای بودن کار و بالا رفتن کیفیت محصول می شود اما در عین حال یکی از سختی های کار برای طراح، این است که باید با مسوولان این همه قسمت مختلف به خوبی کار کند و آنها را برای پیاده کردن ایده هایش قانع کند و در عین حال سعی کند همواره طرح به ایده اصلی اش نزدیک بماند و یاد دستخوش تغییرات نشود که این کارها همیشه به سادگی امکانپذیر نیست. از دیگر سختی هایی که می توانم به آن اشاره کنم رقابت تنگاتنگ بین طراح ها است.
آیا طراحی خودرو شغلی بود که در کودکی آرزوی آن را داشتید؟
- خیر، حتی نمی دانستم که چنین شغلی وجود دارد! ولی همیشه از بچگی وقتی ماشین ها را می دیدم یک احساس فانتزی خاصی داشتم. مثلا یک بنز اس 280 همیشه در کوچه ما پارک بود که برای من یک روح یا حس خاصی داشت. برایم جالب بود که چطور یک ماشین اینقدر شخصیت و روح دارد. آن زمان نمی دانستم که قبل از تولید این ماشین، یک طراح این طرح را با عشق کشیده و این روح را به وجود آورده و کلی آدم برای به وجود آوردن این ماشین زحمت کشیده اند.
چطور شد که وارد شرکت BMW شدید؟
- در دانشگاهی که در آن تحصیل می کردم در آخر هرترم نمایشگاه کارهای طراحی داشتیم و مهمانانی که می آمدند طراحان و مسوولان شرکت های خودروسازی مشهور دنیا بودند که اکثرشان از شرکت های خودروسازی آلمان از قبیل بنز، بی ام دبلیو، پورشه و ... آنجا بودند. آنجا بود که رابطه بین دانشجویان و صنعت ایجاد می شد و همین طور برای من. ترم 4 بود که پورشه و بی ام دبلیو برایم امکاناتی برای بورسیه دادند و چون من به بی ام دبلیو احساس خوبی پیدا کرده بودم انتخابم بی ام دبلیو شد.
کدام خودروها را برای این شرکت طراحی کرده اید؟
- BMW7 Series طراحی داخلی
BMW6 Series Coupe طراحی خارجی
BMW6 Series Convertible طراحی خارجی
BMW6 Series Grang Coupe طراحی خارجی
قبلا در یکی از مصاحبه ها گفته بودید که شما برای طراحی خودرو از جریان آب الهام گرفته اید. در این باره بیشتر برایمان بگویید.
- اواخر سال 2007 بود که این ایده به ذهنم رسید، آن زمان من به دنبال فلسفه جدیدی بودم که موج آب مرا تحت تاثیر قرار داد، مثل تصویر لحشه نخست شکافته شدن سطح آب توسط کشتی یا قایق و به وجود آمدن فرم های هندسی جالب و زیبا در سطح آب.
در حال حاضر روی چه پروژه ای کار می کنید؟
- طرح بدنه سری 7 آینده.
خیلی از خواننده های ما دوست دارند درباره عواملی که در موفقیت شما تاثیرگذار بوده بدانند و اینکه چطور آنها می توانند وارد این رشته بشوند.
- علاقه و عشق به کار، گوش دادن و دنبال کردن حس درونی، نترسیدن از رقابت سخت، ایمان و امید و در آخر پشتکار، اگر کسی از من بپرسد که چطور باید وارد این حوزه شد می گویم که باید از راه شوارد شد. باید سعی کنند وارد دانشگاه های معتبری بشوند که با صنایع خودروسازی همکاری می کنند.
آیا به جز شما ایرانی دیگری هم در کمپانی BMW مشغول کار هست؟
- بله، چند مهندس ایرانی در قسمت تکنیک و همینطور در قسمت فروش.
خودتان چه ماشینی سوار می شوید؟
- BMW X5.
تا به حال تصادف کرده اید؟
- وقتی که تازه گواهینامه گرفته بودم یک بار ماشین نو پدرم را سوار شده بودم. با سرعت دنده عقب رفتم که یک ماشین پیچید و جلو تا عقب ماشین پدرم به کلی داغان شد، خیلی ناراحت شدم چون آن ماشین را خیلی دوست داشتم.
در فیلم های آلمانی می بینیم که خیلی از مردم خودروی بی ام دبلیو دارند، در آلمان همه اقشار مردم می توانند این خودروی گرانقیمت را داشته باشند؟
- بستگی دارد. یک بی ام دبلیو قدیمی و دست دوم را می توان با قیمت مناسب تهیه کرد ولی ماشین های جدید قیمت های بسیار بالاتری دارند و همینطور قیمت کلاس های مختلف هم متفاوت است. مثلا قیمت کلاس سری 1 با سری 7 خیلی فرق دارد.
برای طراحی خودروها چقدر زمان می گذارید؟
- برای طرح ها بین 2 تا 3 سال وقت می گذارم. از ایده تا زمانی که ماشین تولید می شود. مرحله اول این است که یک ایده را در ذهن شکل می دهید و به ماشین شخصیت خاصی می بخشید. در این مرحله باید بتوانید ایده را واضح و شفاف روی کاغذ پیاده کنید و رئیس بخش طراحی را متقاعد کنید که طرح خوبی است، درست مثل یک بازاری که جنسش را می خواهد بفروشد.
مرحله دوم، بعد از انتخاب طرح است که باید از روی آن مدل ساخت. در این مرحله باید طرح دو بعدی را به صورت سه بعدی پیاده کنید. مدل سازی تقریبا یک سال طول می کشد که در آخر باید یک مدل بی نقص از نظر هنری، استاتیک، اقتصادی تکنیکی و ... آماده شده باشد که به آن دیزاین فریز می گویند.
مرحله سوم، مرحله تولید است که با استفاده از تمام امکانات شرکت و کار با تمام شبکه ها، طرح پیاده شده و ماشین آماده تولید راهی باند کارخانه می شود. البته در مراحل تولید شرکت آزمایش های زیادی از جمله تست صداهای مختلف، از صدای موتور، کابین تا صدای بستن در و ... تست ایرودینامیک، کراش ... آزمایش سرعت در پیچ، شتاب ... آزمایش های امنیتی و صدها تست دیگر انجام می دهد.
در جهان زیبایی هایی وجود داشته که امروز دیگر وجود ندارند و بر اثر زلزله، جنگ و غیره از بین رفته اند. در زیر به بعضی از این عجایب اشاره می کنیم.
1. بت بامیان
طالبان درسال 2001 بت بامیان را از بین بردند. این مجسمه ها از شن و ماسه ساخته شده و چهره شان رنگ آمیزی شده بود.
2. باغ های معلق بابل
گفته می شود که این باغ ها در قرن دوم قبل از میلاد در نتیجه چند زمین لرزه از بین رفتند. این باغ ها در عراق واقع بوده و دارای گیاهان و حیواناتی بودند که از سراسر جهان به آنجا آورده شده بود.
3. معبد آرتمیس
این معبد یونانی 3 بار بازسازی و ترمیم شد ولی سرانجام در سال 401 قبل از میلاد فروریخت. در سال 268 بعد از میلاد، حمله اقوام آلمانی این معبد را کاملا ویران کرد.
4. مجسمه زئوس
این مجسمه که در معبد زئوس در یونان قرار داشت، به قسطنطنیه منتقل شد و در آنجا در سال 475 بر اثر آتش سوزی از بین رفت. ولی بعضی معتقدند که این مجسمه در سال 425 در همان معبد آتش گرفت و از بین رفت.
5. آرامگاه هالیکارناسوس
این آرامگاه بین سال های 350 تا 353 قبل از میلاد ساخته شد ولی پس از 16 قرن، زمین لرزه های پی در پی آن را تخریب کرد.
6. مجسمه عظیم رودس
این مجسمه به منظور بزرگداشت پیروزی رودس بر پادشاه قبرس ساخته شده بود و در سال 226 قبل از میلاد در پی یک زمین لرزه تخریب شد.
7. فانوس دریایی اسکندریه
هدف از ساخت این فانوس هدایت دریانوردانی بود که به سوی بندر اسکندریه در حرکت بودند. 3 زمین لرزه در سال های 965، 1303 و 1323 این فانوس دریایی را تخریب کردند.
8. گنج های فراعنه
تقریبا همه مقبره های واقع در دره پادشاهان مصر تخریب شدند، به جز مقبره توت عنخ آمون که در سال 1922 کشف شد. بعضی تاریخدانان معتقدند که این مقبره ها در زمان حکومت دوازدهمین سلسله پادشاهان مصر موردحمله قرار گرفت.
9. آرامگاه چنگیزخان
دیرینه شناسان سال ها است که بر سر محل قرار گرفتن آرامگاه چنگیز اختلاف نظر دارند. چنگیزخان در سال 1227 قبل از مرگ خود وصیت کرده بود که محل به خاک سپردنش افشا نشود. گفته می شود پیکر این امپراطور مغول به مغولستان بازگردانده شده ولی مکان آن مشخص نیست.
10. شهر گمشده آتلانتیس
افلاطون می گوید آتلانتیس یکی از قدرتهای دریایی عمده بود که پس از حمله ناموفق به آتن، در دریا غرق شد.
11. جام مقدس
این جام همیشه مورد توجه بوده و مکان و شکل ظاهری آن همواره موردسوال بوده است. این جام موضوع اصلی بسیاری از افسانه ها و کارهای هنری مانند نقاشی ها و فیلم ها بوده است.