سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 8

ماجرا و داستان «دریاقلی سورانی» پس از سال‌ها تاخیر از سال جدید تحصیلی وارد کتاب‌های درسی پایه ششم ابتدایی شد.
متولدین دهه 60 هنوز هم برخی از داستان‌های کتاب‌های درسی خود را به خاطر دارند؛ داستان «دهقان فداکار» و از خودگذشتگی ریزعلی خواجوی در نجات سرنشینان قطار مسافری، داستان «تصمیم کبری»، داستان «خانواده آقای هاشمی»، داستان «کوکب خانم» و.... داستان‌هایی که رنگ و بوی ایرانی داشتند و هنوز هم با به میان آمدن نام آن‌ها نوستالژی گذشته در ذهن‌ها زنده می‌شود. اما با گذشت زمان متولدین دهه 60 جای خود را به نسل‌های بعدی می‌دهند و برخی از شخصیت‌های جدید جایگزین آن‌ها می‌شوند.

 * پطروس فداکاری که مردم هلند هم آن را نمی‌شناسند

داستان «دریاقلی سورانی» قرار است پس از سال‌ها تاخیر از سال جدید تحصیلی وارد کتاب‌های درسی پایه ششم ابتدایی شود. داستانی که پایه ششمی‌ها در درس چهارده خود آن را خواهند خواند. شخصیتی که اگر چه در دهه 60 و بحبوحه جنگ افراد کمی از فداکاری وی اطلاع پیدا کردند اما با گذر زمان داستان فداکاری او زبان به زبان چرخید و به یکی از اسطوره‌های دفاع مقدس تبدیل شد.

وی جایگزین شخصیت‌های خیالی چون پطروس هلندی شد که سال‌ها در کتاب‌ها وجود داشت اما از خلاف آمد عادت و به گفته حبیب احمدزاده یکی از نویسندگان دفاع مقدس: «هنوز در کشور هلند هم کسی پطروس را نمی‌شناسد، ولی همه ما او را می‌شناسیم؛ راستی چرا هیچ‌وقت از خودمان نپرسیدیم چرا پطروس فداکار جای انگشتش یک چوب در سوراخ سد نگذاشت؟»

«دریاقلی» جای پطروس دروغین را گرفت

دریاقلی سورانی در آن شب پاییزی و بارانی سال 1359 اسطوره‌ای آفرید که لشکر ایران را از یک شکست بزرگ و حتمی نجات داد. دریاقلی بر روی دوچرخه خود نشست و مسافتی قریب به 20 کیلومتر را رکاب زد و خود را به نیروهای ایرانی رساند و آن‌ها را از حضور نیروهای عراقی و حمله آن‌ها آگاه ‌کرد. گفته می‌شود که اگر دریاقلی این حرکت را انجام نداده بود، نیروهای عراق می‌توانستند تا شیراز و دیگر شهرهای مرکزی ایران نفوذ کنند.

دریاقلی به همراه مردم آبادان در «عملیات کوی ذوالفقاری» شرکت کرد و در حالی که این گروه سلاح و ادوات چندانی در دست نداشتند به جنگ با دشمن رفتند و توانستند نفوذ دشمن به آبادان را ناکام بگذارند. در جریان همین نبرد دریاقلی جراحت سختی پیدا کرد و در جریان انتقال به پشت جبهه به شهادت رسید.
 

* ترکی: خیلی از مسائلی که اولویت دارند خیلی از وقت‌ها مغفول می‌مانند

تا به حال داستان‌های زیادی در مورد این رویداد مهم تاریخی نوشته شده و چندین مستند و یک فیلم سینمایی هم از آن ساخته شده است. اما هنوز به رغم این تلاش‌ها این داستان وارد کتاب‌های درسی نشده بود.

 
محمدرضا ترکی محقق و استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار کتاب و ادبیات فارس در مورد تاخیر در ورود این داستان به کتاب‌های درسی می‌گوید: این شخصیت نقش بسیار جدی و مهمی در جنگ داشته ولی متاسفانه گمنام مانده است. متاسفانه از این مشکلات در کشور ما بسیار هستند و خیلی از مسائلی که اولویت دارند خیلی از وقت‌ها مغفول می‌مانند. متاسفانه این شهید تا چند سال پیش حتی یک قبر درست و حسابی هم نداشت. اینکه ما در کتاب‌های درسی خود در مورد این شهید چیزی بنویسیم کمترین کاری بوده که می‌توانستیم انجام بدهیم.

 
محمدرضا ترکی افزود: من از چند سال پیش، پیشنهاد این کار را به وزیر فرهنگ و ارشاد دادم و حتی نامه‌ نگاری‌هایی را نیز انجام دادم. اما از آنجا که داستان‌هایی که تاکنون در مورد وی نوشته شده بودند برای کتاب‌های درسی مناسب نبودند، از این رو متن جدیدی را نوشتم.

این استاد دانشگاه در مورد اقدام شجاعانه دریاقلی سورانی گفت: به نظر من شخصیت دریاقلی یکی از مهم‌ترین اسطوره‌های عرصه دفاع مقدس است و اگر شجاعت و درایت او نبود شهر آبادان که یکی از مهم‌ترین شهرهای جنوب بود، در‌‌ همان ماه‌های اول جنگ از دست می‌رفت. اگر این عمل فداکارانه دریاقلی نبود مطمئنا سرنوشت جنگ طور دیگری رقم می‌خورد. او مردی برخاسته از میان توده‌های مردم بود که شجاعت او مثال زدنی نیست.

 
«دریاقلی» جای پطروس دروغین را گرفت 

به گزارش فارس، سخن گفتن و آگاهی رساندن در مورد شخصیت‌های ملی و مذهبی یک کشور یکی از رسالت‌های آموزش و پرورش در ایران است. امید است این اقدام فتح بابی باشد در شناساندن دیگر شخصیت‌های ملی و مردمی که از یاد و خاطره آن‌ها مغفول مانده است.

 نوشته شده توسط جعفر در پنج شنبه 91/6/23 و ساعت 3:53 عصر | نظرات دیگران()

حسین فردوست
  ارتشبد سابق «حسین فردوست» در بخش دوم کتاب خاطرات خود، صفحه? 131 می‌نویسد:

تصور می‌کنم نیمه سال 1320بود که متوجه شدم مصباح‌زاده دور و بر من می‌پلکد و مرتب درخواست می‌کند که با شما کا ر دارم و وقتی بدهید که مفصل صحبت کنیم با او صحبت کردم و گفت که اگر بتوانید ترتیبی بدهید که اعلیحضرت را ملاقات کنم تا خیلی بهتر بتوانم مطلب را ادا کنم.  
 
به او گفتم لب مطلب را بگو! گفت: «لب مطلب این است که اکنون روزنامه اطلاعات یکه تاز میدان است و این صحیح نیست. مسعودی تاجر است و کارش تجارت است نه روزنامه نگاری. هرکس بیشتر به او پول بدهد به نفع او خبر سازی می‌کند و اطلاعات روزنامه نیست بلکه آگهی تجاری است. در این شرایط جای روزنامه‌ای که جنبه اجتماعی و سیاسی داشته باشد خالی است. من با تعدادی دوستان دانشگاهی‌ام (مصباحی در آن موقع گویا در دانشگاه حقوق تدریس می‌کرد) که حاضر نیستند در روزنامه اطلاعات مطلب بنویسند می‌خواهیم روزنامه‌ای درست کنیم و احتیاج به کمک داریم و خواهش می‌کنیم مطلب را به عرض اعلیحضرت برسانید!»  
 
سخنان مصباح‌زاده را به محمدرضا منتقل کردم. محمد رضا از مسعودی و روزنامه اطلاعات ناراضی بود، زیرا مسعودی کسی نبود ولی از قِبَل حمایت رضاخان توانست از طریق روزنامه‌اش به همه چیز برسد. ولی همین آدم پس از شهریور 1320 از برادران محمدرضا با عنوان «شاهپورهای لوس و ننر» یاد کرد و محمدرضا از این مسئله بسیار ناراحت بود. محمد رضا گفت: «مصباح‌زاده راست می‌گوید، این اطلاعات اصلا روزنامه نیست، او را بیاور تا ببینمش!»  
 
مصباح اده را به نزد محمدرضا بردم و جلسه سه نفره‌ای برگزار شد. مصباح‌زاده مسئله را به طور مستدل به محمدرضا گفت و او هم موافقت خود را اعلام داشت. سپس مصباح‌زاده درخواست کمک مالی کرد و گفت: «از نظر مالی شدیدا در مضیقه هستم، مقداری کمک اولیه بکنید، بعدا روزنامه خرج خودش را در خواهد آورد!» محمدرضا به من دستور داد: «ترتیبش را بده!» و مصباح‌زاده هم تعظیم کرد و مرخص شد. پس از این ملاقات، به مصباح‌زاده گفتم که چه می‌خواهی؟ گفت: «پول!» گفتم: چقدر؟ گفت: «به اتفاق عبدالرحمن فرامرزی حساب کرده‌ایم و راه اندازی روزنامه 200هزار تومان هزینه بر می‌دارد.»  
 
ماجرا را به محمدرضا گفتم و چک کشید و به من داد و گفت: «مبلغ را به او بده ولی رسید بگیر!» پول را به مصباح‌زاده دادم و تقاضای رسید کردم. گفت: «رسید که خوب نیست ولی من برای اطمینان اعلیحضرت روزنامه را به صورت شرکت سهامی ثبت می‌کنم و سهامش را می‌دهم.»  
 
این کار را کرد و کیهان را به ثبت رساند و اوراق سهام آن را طبق مقررات آن زمان در ورقه‌های خیلی بزرگ و زیبا چاپ کرد و معادل 200 هزار تومان را در قاب زیبایی قرار داد و نزد من آورد و به من داد و گفت: «این هم رسید!» من نیز سهام قاب گرفته را زیر بغل زدم و نزد محمدرضا بردم و گفتم که با این‌ها چه بکنم؟! گفت: «این سهام مال تو!» من نیز سهام برداشتم و در فکر بودم که به نحوی حفظش بکنم، زیرا مبلغ قابل توجهی پول بود.  
 
به بانک ملی رفتم و دیدم آنقدر بزرگ است که در صندوق بانک جا نمی‌گیرد. اجبارا به خانه بردم و در زیر زمین گذاشتم و الان هم در زیر زمین خانه‌ام در شهناز موجود است.

*** 

قسمتی از اولین سرمقال? روزنام? کیهان

 
این روزنامه یک روزنامه منفی‌بافی که مصالح کشور را فدای عوام‏‌‌‌فریبی کند نخواهد بود. این روزنامه برای استقلال حقیقی کشور و ترقی و تجدد آن‏ خواهد کوشید.

روش و مسلک آن حفظ استقلال کامل و تمامیت میهن عزیز و طرفداری از اصول مشروطیت و حکومت مشروطه خواهد بود. مبارزه خواهد کرد با هر قدم و یا سخنی که بر ضد تمامیت ایران باشد. خواهد جنگید با آن‏ کسانی که...به نام غمخواری برای شهرستان خود می‌خواهند رخنه در وحدت ملی ایران کند.

می‌خواهیم فرهنگ ما فرهنگی باشد که بدرد زندگی ما بخورد و بجای اینکه سخن‌‏پرداز و نوکر تهیه کند جامعه ما را مثل ملل جوان‏ دنیا برای میدان تنازع و بقا حاضر و آماده نماید. ما معتقدیم که ملت ایران‏ در دوره حکومت سابق بسی رنج دیده و ستم کشیده ولی در مقابل اصلاحاتی‏ هم در آن دوره انجام شده است که قیمتش را تنها او یعنی ملت پرداخته است و بنابراین باید آن‌ها را حفظ و تکمیل کرد. ما آرزو داریم که ملت ایران آزاده‏‌خوی و آزاده‌‏روح و آزادفکر باشد و از تعصب خشک بگریزد و خرافات را با مذهب اشتباه نکند. بداند که مذهب برای از بین بردن خرافات آمده است نه‏ برای ترویج آن.

 آزادی نسوان که یکی از مهم‌‏ترین و با جرأت‌‏ترین قدم‏‌هایی بوده است که در آن دوران پر از فشار و ستمگری و در عین حال پر از اصلاحات برداشته شده باید محکم گردد. زن ایرانی باید بداند که او نیز مثل‏ شوهر، پدر و برادر خود در جامع? بشریت دارای حق رأی و سلیقه است و مرد ایرانی نیز باید این حق را برای او بشناسد.
 
یکی دیگر از آرزوهای ما اصلاح‏ وضع دهقانان و کارگران و بالاخره تود? ایران است. زیرا اگر یک نظر کلی به‏ وضع توده دهقان و کارگر ایرانی بیندازید خواهید دید که حقیقتا روزگار خوشی ندارند و به انواع مختلف دستخوش تعدّی و غارت عده معدودی خودخواه‏ می‌باشند. مسئله دیگری که ما بدان اهمیت می‌دهیم امر بهداشت است زیرا ما می‌دانیم که سلامتی بدن مقدم بر همه چیز است. همان طوری که تا شخصی‏ سالم نباشد از نعمت‌های زندگی لذتی نمی‌برد، ملتی که افرادش سالم و نیرومند نباشند نیز حیات واقعی ندارد.

به عقیده ما باید بهداشت را در کشور تعمیم داد و برای اینکه افراد ملت نیرومند گردند باید به ورزش و تربیت بدنی توجه کامل نمود. ما می‌خواهیم که آینده ایران از این پس در دست‏ جوانان تحصیل‏کرده و طبقه روشنفکر و اشخاص فهمیده و مجرب و پاک قرار گیرد زیرا فقط در این صورت است که می‌توان به آینده کشور و اصلاحات‏ اساسی امیدوار بود.

 نوشته شده توسط جعفر در یکشنبه 91/6/19 و ساعت 11:56 عصر | نظرات دیگران()

هیچ راهی برای تقویت مستقیم خلاقیت وجود ندارد! تنها می‌توان از طریق فرایند‌های مربوط به نحوه تصمیم‌گیری و عبور از مراحل حل یک مسئله، میزان خلاقیت یک‌نفر را مشخص کرد. در این تست هم مشخص می‌شود که شما چگونه این مراحل گوناگون را در ذهنتان مدیریت می‌کنید؛ یعنی سوال‌های مختلفی در زمینه مرحله درک صورت مسئله،‌ مرحله ارائه پیشنهادها، مرحله تصمیم‌گیری، مرحله اجرا و... وجود دارد که توانایی شما را در این زمینه محک می‌زند.


این آزمون 60 سؤال است که هر سؤال، 3گزینه یا پاسخ دارد. شما باید هر سؤال را به دقت بخوانید و گزینه مورد نظر خود را با یک علامت تیک مشخص کنید، هرقدر با خود صادق‌تر باشید، نتیجه تست‌تان دقیق‌تر خواهد بود.

یکی از مشهورترین تست‌های سنجش خلاقیت، آزمون سنجش تورنس است که 60 سؤال دارد. البته این آزمون، خطاهایی هم دارد ولی در حال حاضر یکی از معتبرترین تست‌هایی است که می‌توانید با آن به شناخت دقیق‌تری از خود برسید.

1- وقتی با یک مسئله خیلی مشکل روبه‌رو می‌شوید، معمولا چه می‌کنید؟


الف- گریه می‌کنم، چون فکر نمی‌کنم بتوانم مسئله را حل کنم.
ب- گریه نمی‌کنم، اما ناراحت می‌شوم.
ج- سعی می‌کنم راه مناسبی برای حل مسئله بیابم.

2- اگر سرگرم ساختن وسیله‌ای باشید و ناگهان دریابید قطعه مهمی از آن را گم کرده‌اید، چه می‌کنید؟


الف- کار را متوقف می‌کنم.
ب-  سعی می‌کنم قطعه گم شده را پیدا کنم و اگر نتوانم آن را پیدا کنم، کار را متوقف می‌کنم.
ج- قطعه گمشده را پیدا می‌کنم و اگر نتوانم آن را پیدا کنم، به جای آن قطعه دیگری می‌سازم.

3- وقتی در مکان عمومی هستید، آیا سعی می‌کنید حدس بزنید افرادی که دور شما هستند درباره چه چیزی بحث می‌کنند؟

الف- هرگز علاقه‌مند نیستم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می‌کنند.
ب- گاهی دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می‌کنند.
ج- همیشه دوست دارم حدس بزنم دیگران درباره چه چیزی بحث می‌کنند.

4- آیا از حل مسائل دشوار لذت می‌برید؟


الف- خیر، از حل مسائل دشوار لذت نمی‌برم.
ب- به ندرت از حل مسائل دشوار لذت می‌برم.
ج- اغلب از حل مسائل دشوار لذت می‌برم.

5- اگر عضو گروهی باشید که باید مسئله‌ای را با همکاری یکدیگر حل کنند، چه می‌کنید؟


الف- خودم کاری نمی‌کنم و می‌گذارم دیگر اعضای گروه مسئله را حل کنند.
ب- گاهی در آنچه گروه انجام می‌دهد، شرکت می‌کنم.
ج- به طور فعال در آنچه گروه انجام می‌دهد، شرکت می‌کنم.

6- وقتی با مسئله تازه‌ای روبه‌رو می‌شوید معمولا چه می‌کنید؟


الف- از کسی می‌خواهم آن را برایم حل کند.
ب- سعی می‌کنم با کمک کس دیگری آن را حل کنم.
ج- سعی می‌کنم اطلاعات بیشتری به دست آورم تا بتوانم خودم آن را حل کنم.

7-  اگر درگیر حل مسئله مشکل ریاضی باشید، چه می‌کنید؟


الف-از معلم با شخصی می‌خواهم به من کمک کند.
ب-یک کتاب ریاضی مربوط مسئله را می‌خوانم.
ج- از منابعی که در دسترس دارم استفاده می‌کنم.

8- وقتی در گروهی برای حل مسئله‌ای کار می‌کنید، اعضای گروه چگونه از نظرات مبتکرانه شما استقبال می‌کنند؟


الف- به ندرت از نظرات مبتکرانه من استقبال می‌کنند.
ب- گاهی از نظرات مبتکرانه من استقبال می‌کنند.
ج- بیشتر از نظرات مبتکرانه من استقبال می‌کنند.

9- وقتی با مشکلی غیرعادی مواجه می‌شوید، معمولا آن را چگونه رفع می‌کنید؟


الف- اغلب از کسی کمک می‌گیرم.
ب- قبل از اینکه از کسی کمک بگیرم مدت کوتاهی تلاش می‌کنم تا خودم آن را حل کنم.
ج- مدتی بسیار طولانی تلاش می‌کنم تا خودم آن را حل کنم.

10- آیا به نظر دیگران شما سؤالات مشکلی طرح می‌کنید؟


الف- خیر، اینطور فکر نمی‌کنم.
ب- گاهی اینطور فکر می‌کنم.
ج- اغلب اینطور فکر می‌کنم.

11- آیا معمولا دوست دارید به کارهای تازه دست بزنید؟


الف- معمولا به کارهای تازه دست نمی?زنم.
ب- گاهی به کارهای تازه دست می?زنم.
ج- بیشتر به کارهای تازه دست می?زنم.

12- وقتی با مسئله پیچیده?ای روبه?رو می?شوید چه می?کنید؟


الف- سعی می?کنم خود را درگیر حل آن نکنم.
ب- ممکن است زمان کوتاهی برای حل آن تلاش کنم.
ج- زمانی بسایر طولانی برای حل آن تلاش می?کنم.

13- آیا از تجارب تازه لذت می‌برید؟


الف- از تجارب تازه لذت نمی‌برم.
ب- گاهی از تجارب تازه لذت می‌برم.
ج- از تجارب تازه لذت می‌برم.

14- وقتی در موقعیتی قرار می‌گیرید که از عهده آن برنمی‌آیید.


الف- اغلب به دیگران متوسل می‌شوم.
ب- گاهی به دیگران متوسل می‌شوم.
ج- معمولا ترجیح می‌دهم به خودم متکی باشم.

15- به آنچه به طور مستقل انجام می‌دهید، چقدر اطمینان دارید؟

الف- به آنچه خودم به طور مستقل انجام می‌دهم اطمینان زیادی ندارم.
ب- به آنچه خودم به طور مستقل انجام می‌دهم تا حدودی اطمینان دارم.
ج- به آنچه خودم به طور مستقل انجام می‌دهم، اطمینان زیادی دارم.

16- آیا از انجام آزمایش‌های علمی لذت می‌برید؟


الف- از انجام آزمایش لذت نمی‌برم.
ب- از انجام آزمایش تا حدودی لذت می‌برم.
ج- از انجام آزمایش خیلی لذت می‌برم.

17- آیا هرگز در رؤیا فرو می‌روی
؟


الف- خیر، من در رؤیا فرو نمی‌روم.
ب- گاهی، اگر وقت داشته باشم در رؤیا فرو می‌روم.
ج- بیشتر اگر وقت داشته باشم در رؤیا فرو می‌روم.

18- در بیان مطالب خود با چه سهولتی از کلمات استفاده می‌کنید؟


الف- معمولا اشکال دارم.
ب- گاهی اشکال دارم.
ج- به ندرت اشکال دارم.

19- بیان شما تا چه اندازه خوب است؟


الف- مطالبم را به خوبی بیان نمی‌کنم.
ب- گاهی مطالبم را به خوبی بیان می‌کنم.
ج- بیشتر مطالبم را به خوبی بیان می‌کنم.

20- نوشتن شما تا چه اندازه خوب است؟


الف- در نوشتن نظراتم اشکال دارم.
ب- شاید بتوانم نظراتم را بنویسم.
ج- کاملا می‌توانم نظراتم را بنویسم.

21- اگر عده‌ای از افراد به نحوی غیرمنتظره از شما بخواهند بیش از 5 دقیقه درباره موضوعی صحبت کنید تا چه اندازه از عهده این کار برخواهید آمد؟


الف- از عهده‌اش برنخواهم آمد زیرا برای آن آمادگی نداشته‌ام.
ب- نهایت سعی خود را خواهم کرد تا از عهده آن برآیم.
ج- به خوبی از عهده‌ آن بر خواهم آمد.

22- برای توصیف چیزی با چه سهولتی به کلمات دست پیدا می‌کنید؟


الف- معمولا این کار برایم دشوار است.
ب- گاهی این کار برایم آسان است.
ج- بیشتر این کار برایم آسان است.

23- آیا به شغلی علاقه دارید که مستلزم فراهم ساختن اندیشه‌های بسیار باشد؟


الف- علاقه‌مند نخواهم بود.
ب- شاید علاقه‌مند باشم.
ج- همیشه علاقه‌مندم.

24- برای بیان یک اندیشه با چه سهولتی به کلمات مترادف دست پیدا می‌کنید؟


الف- معمولا این کار برایم دشوار است.
ب- گاهی این کار برایم آسان است.
ج- اغلب این کار برایم آسان است.

25- اگر به ناچار در مسابقه‌ای شرکت کنید که در آن باید تا حد امکان کلمه‌های بسیاری را که با حرف «ج» شروع می‌شوند، بیان کنید، تا چه اندازه از عهده این کار برمی‌آیید؟

الف- چندان از عهده این کار برنمی‌آیم.
ب- تا اندازه‌ای از عهده این کار برمی‌آیم.
ج- در حد خیلی زیادی از عهده این کار برمی‌آیم.

26- اگر از شما خواسته شود در مسابقه‌ای شرکت کنید که در آن باید چیزهای متعلق به یک طبقه معین، مانند غذاها یا گیاهان را نام ببرید تا چه اندازه‌ای از عهده این کار برمی‌آیید؟


الف- چندان از عهده این کار برنمی‌آیم.
ب- تا اندازه‌ای از عهده این کار برمی‌آیم.
ج- در حد خیلی زیادی از عهده این کار برمی‌آیم.

27- چند جمله می‌توانید بنویسید که همه آنها با کلمه «همه» شروع شود؟


الف- می‌توانم فقط چند تا بنویسم.
ب- می‌توانم تعدادی بنویسم.
ج- می‌توانم تعداد زیادی بنویسم.

28- آیا می‌توانید غیر از کاربرد معمولی اشیاء موارد استفاده دیگری نیز برای آنها پیدا کنید؟


الف- این کار برایم خیلی دشوار است.
ب- شاید بتوانم چند مورد استفاده دیگر پیدا کنم.
ج- می‌توانم موارد استفاده بسیاری پیدا کنم.

29- نوشتن تعداد زیادی داستان تازه چقدر برایتان آسان است؟


الف- این کار برایم دشوار است.
ب- می‌توانم چند داستان بنویسم.
ج- می‌توانم داستان‌های بسیاری بنویسم.

30-کدامیک از موارد زیر برایتان آسان‌ترین است؟


الف- حفظ یک شعر 10 بیتی.
ب- تفسیر یک شعر 10 بیتی.
ج- سرودن یک شعر 10 بیتی.

31- اگر از شما خواسته شود تا مقاله‌ای برای روزنامه درباره جامعه خود بنویسید، ترجیح می‌دهید درباره کدامیک از موارد زیر بنویسید؟


الف- آنچه را که پیش از آن درباره جامعه‌ام نوشته شده، خلاصه می‌کنم.
ب- بر آنچه پیش از آن درباره جامعه‌ام نوشته شده است، اطلاعات دیگری می‌افزایم.
ج- پس از مطالعه مطالبی که پیش از آن درباره جامعه‌ام نوشته شده است، به نوشتن مقاله خود اقدام می‌کنم.

32- از کدام مورد زیر بیشترین لذت را می‌برید؟


الف- از مطالعه کتاب‌های معروف لذت می‌برم.
ب- از مطالعه کتاب‌های معروف و نوشتن چند کتاب لذت می‌برم.
ج- از نوشتن کتاب‌ لذت می‌برم.

33- در طراحی اسباب‌بازی‌های جدید برای کودکان موفق می‌شوید؟


الف- چندان موفق نخواهم بود.
ب- شاید بتوانم چند طرح ارائه کنم.
ج- می‌توانم طرح‌های بسیاری ارائه کنم.

34- اگر به جای معلم به کلاس کودکستانی بروید و طرح درس نداشته باشید تا چه اندازه از عهده آن برمی‌آیید؟


الف- شکست خواهم خورد.
ب- مشکل خواهم داشت.
ج- موفق خواهم شد.

35- نوشتن مترادف‌های بسیار برای کلمه «سریع» چقدر برایتان آسان است؟


الف- این کار برایم خیلی دشوار است.
ب- این کار تا اندازه‌ای برایم دشوار است.
ج- این کار برایم آسان است.


36- فرض کنیم همه راه‌های معمولی برای گرم کردن غذا را از دست داده‌ایم، تهیه فهرستی طولانی از راه‌های دیگر برای گرم کردن غذا چقدر برایتان آسان است؟


الف- این کار برایم خیلی دشوار است.
ب- این کار تا اندازه‌ای برایم دشوار است.
ج- این کار برایم آسان است.

37- اگر به سخنرانی ناچار شوید، تا چه اندازه از عهده آن برمی‌آیید؟


الف- به طور کامل از روی یادداشت‌هایم می‌خوانم.
ب- بیشتر از روی یادداشت‌هایم می‌خوانم.
ج- گاهی به یادداشت‌هایم نگاه می‌کنم.

38- اگر با گروهی از دوستان‌تان باشید و آنان از شما بخواهند درباره چیزی که در آن تجربه دارید یک ساعت صحبت کنید، چه کار می‌کنید؟


الف- سعی می‌کنم از صحبت کردن درباره آن خودداری کنم.
ب- می‌توانم فکر کنم و چیزهایی بگویم.
ج- می‌توانم مدتی طولانی درباره آن صحبت کنم.

39- آیا به شغلی علاقه‌مند هستید که مستلزم سر هم کردن داستان در مقابل شنوندگان باشد؟


الف- علاقه‌مند نیستم.
ب- شاید علاقه‌مند باشم.
ج- علاقه‌مند هستم.

40- وقتی ناچار باشید با کسی که فارسی خوب بلد نیست ارتباط برقرار کنید، یافتن راه‌های ساده‌تر برای بیان مطالب خود به فارسی تا چه اندازه برایتان آسان است؟


الف- معمولا این کار برایم دشوار است.
ب- گاهی این کار برایم دشوار است.
ج- اغلب این کار برایم آسان است.

41- چقدر از ساختن چیزهای جدید لذت می‌برید؟


الف- معمولا از ساختن چیزهای جدید لذت می‌برم.
ب- گاهی از ساختن چیزهای جدید لذت می‌برم.
ج- اغلب از ساختن چیزهای جدید لذت می‌برم.

42- با افرادی که به سختی متقاعد می‌شوند، چگونه برخورد می‌کنید؟


الف- در یافتن دلایل متقاعدکننده مشکل دارم.
ب- سعی می‌کنم برای متقاعد کردن آنها دلایل مختلف بیابم.
ج- برای متقاعد کردن آنان دلایل بسیار می‌یابم.

43- وقتی می‌خواهید کار پیچیده‌ای را انجام دهید، معمولا کدام روش را بر می‌گزینید؟


الف- روشی واحد می‌یابم.
ب- شاید بتوانم چند روش بیابم.
ج- می‌توانم روش‌های متنوعی بیابم.

44- چه نوع کاری را بیشتر دوست دارید؟


الف- کاری که تقریبا همه مراحل آن از پیش مشخص و معین شده باشد.
ب- کاری را که بخشی از آن از پیش مشخص شده و بخشی از آن نیازمند ابتکار باشد.
ج- کاری را که بیشتر مراحل آن نیازمند ابتکار باشد.

45- آیا توضیح دلایل رفتار پیچیده مانند رفتار یک کودک نابهنجار برای شما دشوار است؟


الف- توضیح رفتار پیچیده برای من خیلی دشوار است.
ب- می‌توانم توضیحات کلی ارائه دهم.
ج- می‌توانم توضیحات بسیاری ارائه دهم.

46- اگر به یک گردهمایی دعوت شوید تا مسائل جامعه خود را مورد بحث قرار دهید، تهیه فهرستی طولانی از مسائل آن چقدر برایتان دشوار است؟


الف- خیلی دشوار است.
ب- تا حدی دشوار است.
ج- چندان هم دشوار نیست.

47- اگر از شما دعوت شود به منظور دریافت کمک مالی پیشنهادهایی به انجمن شهر ارائه دهید تا چه اندازه از عهده این کار بر می‌آیید؟

الف- ارائه پیشنهادهایی فراتر از آنچه شورای شهر قبلا در نظر گرفته است، برایم دشوار است.
ب- می‌توانم تعداد اندکی پیشنهاد فراتر از آنچه قبلا شورای شهر در نظر گرفته است، ارائه دهم.
ج- می‌توانم پیشنهادهای زیادی فراتر از آنچه قبلا شورای شهر در نظر گرفته است، ارائه دهم.

48- آیا می‌توانید به یک معلم کلاس اول کمک کنید تا راه‌های گوناگون بسیاری برای آموزش اعداد بیابد، به طوری که بچه‌ها به فراگیری اعداد علاقه‌مند شوند؟


الف- خیر، نمی‌توانم این کار را انجام دهم.
ب- شاید بتوانم چند راه معدود ارائه دهم.
ج- بله می‌توانم راه‌های بسیاری ارائه دهم.

49- کمک فکری به مدرسه‌ای با امکانات محدود، برای دستیابی به راه‌هایی برای تامین امکانات ورزشی و سرگرمی‌ها چقدر برای شما آسان است؟


الف- خیلی دشوار است.
ب- می‌توانم راه‌های جدیدی ارائه دهم.
ج- می‌توانم راه‌های بسیاری ارائه دهم.

50- وقتی حادثه غیرعادلانه‌ای برای شما رخ می‌دهد، آیا سعی می‌کنید به عوامل مختلفی که احتمالا در آن دخالت داشته‌اند، پی‌ببرید؟


الف- سعی نمی‌کنم.
ب- گاهی سعی می‌کنم.
ج- معمولا سعی می‌کنم.

51- وقتی حادثه عجیبی رخ می‌دهد، معمولا چه می‌کنید؟


الف- به آن توجه نمی‌کنم.
ب- به جست‌وجوی برخی از علل اصلی آن می‌پردازم.
ج- به جست‌وجوی همه علل ممکن می‌پردازم.

52- وقتی به چیزی علاقه‌مند می‌شوید، چقدر به جزئیات آن توجه می‌کنید؟


الف- زیاد به جزئیات توجه نمی‌کنم.
ب- به جزئیات کلی آن توجه می‌کنم.
ج- به همه جزئیات آن توجه می‌کنم.

53- وقتی که به آواز گوش می‌کنید، چقدر به محتوای آن توجه می‌کنید؟


الف- هرگز توجه نمی‌کنم.
ب- گاهی توجه می‌کنم.
ج- خیلی توجه می‌کنم.

54- وقتی به یک اثر هنری نگاه می‌کنید، آیا به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید توجه می‌کنید؟


الف- به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید، نمی‌اندیشم.
ب- بیشتر اوقات به آنچه که هنرمند سعی دارد بگوید، می‌اندیشم.
ج- فقط گاهی به آنچه هنرمند سعی دارد بگوید، می‌اندیشم.

55- وقتی یک نمایش بدون کلام (پانتومیم) تماشا می‌کنید، چه واکنشی نشان می‌دهید؟


الف- فقط برای لذت بردن تماشا می‌کنم.
ب- آن را تماشا می‌کنم و سعی می‌کنم پیام عمومی آن را درک کنم.
ج- آن را تماشا می‌کنم و سعی می‌کنم همه پیام آن را درک کنم.

56- پس از تماشای فیلمی که شما را تحت‌تاثیر قرار داده است، معمولا چه می‌کنید؟


الف- به کار بعدی خود می‌پردازم.
ب- شاید درباره یک جنبه از فیلم با دیگران صحبت کنم.
ج- درباره حوادث فیلم فکر می‌کنم و با دیگران صحبت می‌کنم.

57- وقتی نامه‌ای می‌نویسید، معمولا چه مطالبی در آن می‌گنجانید؟


الف- درباره چیزهایی می‌نویسم که دیگران به دانستن آن نیازمندند.
ب- درباره مهم‌ترین حوادث می‌نویسم.
ج- درباره جزئیات زندگی خودم می‌نویسم.

58- وقتی کتابی را می‌خوانید، آیا آنچه را می‌خوانید در ذهن خود مجسم می‌کنید؟


الف- آنچه را می‌خوانم، در ذهن خود مجسم نمی‌کنم.
ب- آنچه را می‌خوانم، گاهی در ذهن خود مجسم می‌کنم.
ج- همه آنچه را که می‌خوانم، مجسم می‌کنم.

59- در آنچه انجام می‌دهید از چه مقدار پیچیدگی لذت می‌برید؟


الف- از انجام امور ساده و سر راست لذت می‌برم.
ب- از انجام امور پیچیده زندگی لذت می‌برم.
ج- از انجام امور بسیار پیچیده لذت می‌برم.

60- چقدر به جزئیات کاری که انجام می‌دهید، می‌پردازید؟


الف- به ندرت به جزئیات می‌پردازم.
ب- گاهی به جزئیات می‌پردازم.
ج- اغلب به جزئیات می‌پردازم.

پس از خواندن جملات بالا برای اینکه بفهمید چقدر خلاقیت دارید، باید به ازای هر پاسخ، به پاسخ «الف» صفر امتیاز، پاسخ «ب» یک امتیاز و پاسخ «ج» 2 امتیاز بدهید. حالا امتیازتان را در جدول زیر قرار دهید.


 نوشته شده توسط جعفر در یکشنبه 91/6/19 و ساعت 1:12 صبح | نظرات دیگران()

جمعه خونین تهران

17 شهریور 1357

 

 

 

17شهریور تکرار عاشورا و میدان شهدا تکرار کربلا و شهدای ما تکرار شهدای کربلا و مخالفان ملت ما تکرار یزید و وابستگان او هستند.

امام خمینی (ره)

 

 

 

دولت جمشید آموزگار که از نخستین روزهای زمامداری، سیاست تحمیق مردم را پیش گرفته بود و می خواست با همان سازمان های امنیتی موجود، بحران ها را پشت سر بگذارد و رژیم را حفظ کند، نتوانست در برابر امواج توفنده ی انقلاب اسلامی پایداری کند.

تظاهرات مردمی و راهپیمایی های عظیم، روز به روز گسترش می یافت و مراکز فساد، قمارخانه ها وکاباره ها مورد هجوم مردم قرار می گرفت و اعتراضات مردمی علنی تر می شد. به دنبال شکست کابینه آموزگار و ناتوانی دولت در پاسخگویی به استیضاح نمایندگان مجلس فرمایشی شورای ملی در خصوص حادثه سینما رکس آبادان و قاطعیت انقلابی مردم در پیشبرد خواسته هایشان، پس از یک سال در چهارم شهریور 1357، مجبور به استعفا شد و مهندس جعفر شریف امامی که از رجال مشهور وابسته رژیم که 15 سال رئیس مجلس سنا و در سال 1339، نخست وزیر بود، به قصد کنترل اوضاع، از طرف شاه مامور تشکیل کابینه شد. نقشه امریکا این بود که با این تغییر و تحول تا حدی از خشم و نفرت عمومی بکاهد. شریف امامی برنامه دولت خود را براساس آشتی ملی و احترام به روحانیت قرار داد و با آزادی 237 نفر از زندانیان سیاسی و تعطیلی قمارخانه ها و کازینوها تلاش کرد خود را مردمی نشان دهد. ولی این ترفندها کارساز نشد و همان روز که مصادف با شهادت مولای متقیان علی (ع) بود ، تظاهرات و برخوردهای خونین ادامه یافت

 

 

 

در پنجم شهریور تظاهرات گسترده مردم در شهرهای قم، تهران و ... ادامه پیدا کرد و ده ها نفر نیز به شهادت رسیدند. رژیم شاه در یک عقب نشینی آشکار، تقویم شاهنشاهی را که چندی پیش (سال 1354) رسمی کرده بود، مجدداً به تقویم هجری شمسی مبدل ساخت.

در ششم شهریور 1357 امام خمینی (ره) خطاب به ملت پیامی منتشر کرد و نسبت به  حیله های دشمنان اسلام و تعویض مهره ها، تغییر تقویم و ... اعلام خطر نمود:

در این موقع حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است که با اندکی سستی و تغافل، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر مایوس شود و خود را برای همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند و اسلام باید از احکام نورانی خود چشم بپوشد... .

... ملت ایران بداند که در لب پرتگاهی است که با اندکی غفلت، سقوط می کند و تمام زحمات و  رنج های چندین ساله او پایمال می شود و تا آخر روی سعادت نخواهد دید و در نزد خدای متعال مسئول است... .

 

سیزدهم شهریور(عید فطر) برگزاری راهپیمائی بزرگ در تهران

اختناقی که رژیم از سال ها قبل ایجاد کرده بود، در یکی ، دو ماه اخیر به اوج خود رسیده بود، اما پیگیری ادامه نهضت از طرف امام (ره) و روحانیت معظم، در روز عید فطر آن سال تجلی نمود و مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج و ایلام و دیگر شهرها پس از برگزاری نماز عید به حرکت در آمدند و شعارهای کوبنده بر ضد رژیم سر دادند و  بزرگ ترین راهپیمایی ها در تهران با شرکت نزدیک به یک میلیون نفر برگزار شد و روزنه امید پیروزی و نقطه عطف تاریخ سازی را در نهضت اسلامی پدید آورد. تظاهر کنندگان با  مشت های گره کرده و فریادهای کوبنده خواستار برکناری رژیم شاهنشاهی و تاسیس حکومت اسلامی شدند.

راهپیمایان در تهران با ابراز محبت به سربازان و بوسیدن آن ها خواستار پیوستن ارتش به ملت شدند. امام خمینی (ره) به مناسبت این راهپیمایی، اعلامیه ای منتشر و خطاب به ملت ایران فرمودند:

مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزنده دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای به پا داشتن حکومت عدل الهی است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است وفدایی دادن در راه آن سیره انبیا عظام خصوصا  نبی اکرم اسلام و وصی بزرگ او امیرمومنان است... .

 

 

 

ملت عظیم الشأن ایران! نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمی دهید. مطمئن باشید به امید خدا پیروزی و سرافرازی نزدیک است.

امام خمینی (ره) در این اعلامیه ارتشیان را برادران خود خوانده و خواستار احترام بیشتر به آنان شدند و فرمودند:

... ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری می کنید، به پا خیزید، ذلت و اسارت بس است، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید... .

تظاهرات روز عید فطر زمینه ای برای تظاهرات 16 شهریور گردید. در این روز راهپیمایی بزرگ تهران انجام شد. ابتدا ماموران کوشش کردند که جلوی راهپیمایی را بگیرند و چون توفیقی نیافتند خود نیز به دنبال جمعیت به حرکت در آمدند.

راهپیمایی و تعطیل عمومی شانزدهم شهریور به واسطه اعتراض مردمی به جنایات رژیم و کشتار مردم در روزهای پیشین بود . ماموران رژیم از شب قبل در میدان های مهم شهر مستقر شده و آماده هرگونه درگیری با تظاهرکنندگان بودند. حرکت از قیطریه آغاز شد و به طرف میدان آزادی ادامه یافت. در این راهپیمایی شعارهای خمینی رهبر ماست، ایران کشور ماست، برادر ارتشی چرا برادرکشی، مسلمان به پاخیز برادرت کشته شد شنیده می شد و عکس هایی از امام(ره) برفراز دست ها مشاهده می گردید. و در بین مردم اعلام شد که صبح روز بعد (جمعه 17 شهریور) در میدان ژاله ( میدان شهدا فعلی ) تجمع صورت خواهد گرفت.

 

 جمعه سرخ یا 17شهریور-اعلام حکومت نظامی وقتل عام مسلمانان

در اولین ساعات جمعه 17 شهریور سال 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیو اعلام حکومت نظامی کرد و اطلاعیه فرمانداری نظامی را به شرح زیر قرائت کرد:

1-  دولت شاهنشاهی ایران به منظور ایجاد رفاه مردم و حفظ نظم از ساعت 6 صبح روز جمعه 17 شهریور 1357، مقررات حکومت نظامی را به مدت 6 ماه در شهرهای کشور اعلام می نماید.

2-    این جانب (ارتشبد اویسی) به سمت فرماندار نظامی تهران و حومه منصوب  گردیده ام.

3-  ساعات منع عبور و مرور از ساعت 21 تا 5 صبح روز بعد تعیین می گردد... . براساس اطلاعیه شماره سه فرمانداری نظامی اجتماع بیش از دو نفر در تهران ممنوع اعلام گردید.

مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت 6 صبح و پس از ادای فریضه نماز برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون آمده و سیل آسا روی به خیابان ها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله (میدان شهدای کنونی) بود، همین که مردم به خیابان ها رسیدند، ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی و ماموران مسلسل به دست حکومت نظامی غافلگیر شدند.

 

 

 

مردم بدون اعتنا به سربازان به حرکت خود ادامه دادند. همگان در دل احساس نوعی شجاعت و از جان گذشتگی می کردند. از خیابان های اطرف سیل انبوه جمعیت با سردادن شعارهای انقلابی به سمت میدان ژاله در حرکت بودند.

ماموران مسلح، پس از چند بار اخطار از زمین و هوا جمعیت را هدف رگبار مسلسل قرار دادند. فریاد الله اکبر و لااله الالله همه جا را پر کرد. جمعیت وحشت زده و هراسان به هر سمتی می دویدند، تا مامنی برای خود پیدا نمایند و گروهی روی زمین دراز کشیده بودند و رگبار مسلسل ها اجازه حرکت به ایشان نمی داد.

ضجه و ناله و فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته بود و بوی خون و دود و باروت همه جا به مشام می رسید. با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله که اینک واقعا به میدان شهدا تبدیل گشته بود در هاله ای از سکوت مرگبار فرو رفت. در حول و حوش میدان آنچه به چشم  می خورد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر همچنان باقی مانده و خون هایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود.

رژیم تعداد کل شهدای 17 شهریور را 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد.

شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا و خیابان های اطراف، هیچ گاه مشخص نگردید، لیکن، این رقم از چهار هزار نفر افزون تر بود و یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ انقلاب در جمعه سیاه اتفاق افتاد. 

 

 

 

پیام امام خمینی(ره)به مناسبت کشتار بی رحمانه مردم تهرانامام (ره) فردای هفدهم شهریور، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز هم دردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیر قانونی اعلام کردند.

امام (ره) در گوشه ای از پیام خود فرمودند:

 

... چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد، آری این چنین است راه امیرالمومنین علی(ع) و سرور شهیدان امام حسین (ع).

ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد... باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفته اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد... .


 نوشته شده توسط جعفر در جمعه 91/6/17 و ساعت 10:35 عصر | نظرات دیگران()

روزنامه اسراییلی یدیوت آحارونوت در گزارشی مدعی شد که اخیرا آمریکا از طریق دو کشور اروپایی به ایران پیام محرمانه ای داده است که از حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران پشتیبانی نمی کند. آمریکا با ارسال این پیام انتظار دارد در صورت وقوع هر گونه جنگی ، نیروها و پایگاه های این کشور در منطقه جزء اهداف مشروع ایران تلقی نشود.
روزنامه اسراییلی یدیوت آحارونوت در گزارشی مدعی شد که اخیرا آمریکا از طریق دو کشور اروپایی به ایران پیام محرمانه ای داده است که از حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران پشتیبانی نمی کند.

به گزارش عصر ایران بنا به گزارش این روزنامه ، هدف اصلی واشنگتن از ارسال این پیام محرمانه از کانال های دیپلماتیک اروپا نگرانی واشنگتن از حمله غافلگیرانه اسراییل به ایران و متعاقب آن حمله ایران به نیروها و پایگاه های آمریکا در منطقه خلیج فارس است.

پایگاه آمریکا
پایگاه آمریکا در الظفره امارات


ایران بارها هشدار داده است که حمله احتمالی اسراییل به ایران بدون چراغ سبز واشنگتن انجام نمی گیرد و از این رو واکنش ایران شامل حمله به نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه نیز خواهد بود.

یدیوت آحارونوت در گزارش خود می نویسد : آمریکا با ارسال این پیام انتظار دارد در صورت وقوع هر گونه جنگی ، نیروها و پایگاه های آمریکادر منطقه جزء اهداف مشروع ایران تلقی نشود.


همچنین روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز گزارش کرد که دولت اوباما برای جلوگیری از حمله احتمالی اسراییل به ایران دست به اقدامات جدیدی زده است که از جمله آنها اعلان رسمی خط قرمز آمریکا برای ایران برای جدی تر نشان دادن تهدید حمله نظامی و نیز در دستور کار قرار دادن حملات سایبری بیشتر به تاسیسات هسته ای ایران برای کند تر کردن روند پیشرفت برنامه های هسته ای ایران است.

برد موشکی ایران
برد موشکی ایران


بر اساس این گزارش دولت نتانیاهو انتظار دارد تا آمریکا خط قرمزی مشخص را برای ایران درباره گزینه نظامی ترسیم کند تا تهدید به حمله نظامی جدی تر باشد و بر این مبنا دولت اسراییل انتظار دارد دولت اوباما تا پیش از 25 سپتامبر سال جاری ( اوایل مهر ماه ) که موعد برگزاری اجلاس سالانه مجمع عمومی ملل متحد است ، خط قرمز واشنگتن برای کاربرد نیروی نظامی علیه ایران را رسما اعلام کند.

نیویورک تایمز همچنین می نویسد اوباما حتی برای منصرف کردن اسراییل از کاربرد نیروی نظامی علیه ایران ، دستور انجام حملات سایبری جدیدی را داده است که پیشتر با انجام آنها به دلیل تبعاتش بر جریان عادی زندگی در ایران مخالفت کرده بود.

آمریکا و اسراییل بر سر موضوع حمله به تاسیاست هسته ای ایران اختلاف نظر دارند و اخیرا این اختلافات جدی ،آشکارا به سطح رسانه ها و کنفرانس های خبری مقامات ارشد دو طرف کشیده شده است.

پنج شنبه گذشته ژنرال مارتین دمپسی رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرد که به هیچ وجه نمی خواهد کشورش بخشی از طرح حمله اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران باشد.

پایگاه شیخ عیسی
پایگاه آمریکایی شیخ عیسی در بحرین
 

روز گذشته اعضای کابینه اسراییل واکنش تندی به این اظهارات ژنرال آمریکایی دادند و آن را نا مفهوم و مغایر با پیوند عمیق استراتژیک میان واشنگتن و تل آویو دانستند.

همچنین نتانیاهو روز گذشته در اظهاراتی در جلسه کابینه خود بار دیگر با اشاره به اینکه تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی مانع جدی در راه پیشرفت برنامه هسته ای ایران  ایجاد نکرده است ، از واشنگتن خواست تا خط قرمز مشخصی را برای جدی تر نشان دادن احتمال کاربرد نیروی نظامی علیه ایران برای این کشور تعیین کند.

 نوشته شده توسط جعفر در سه شنبه 91/6/14 و ساعت 8:55 صبح | نظرات دیگران()
   1   2      >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 12
مجموع بازدیدها: 135839
جستجو در صفحه

لینک دوستان
upturn یعنی تغییر مطلوب
عاشق آسمونی
alone
دلبری
افســـــــــــونگــــر
سپیده خانم
شقایقهای کالپوش
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سکوت ابدی
بلوچستان
سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
عاشقانه
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
دلدارا
عاطفانه
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
اطلاعات عمومی
عشق مشعلدار
هستی تنهاااااا.....
ققنوس...
سکوتی پرازصدا
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
ایران اسلامی
جـــــــــــــــــــــــــذاب
ان شاء الله
محمدمبین احسانی نیا
مشاوره - روانشناسی
من.تو.خدا
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
Dark Future
عشق
ترخون
Manna
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
غدیریه
خنده بازار
اصلاحات
گل خشک
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
behtarinamkhoda
Tarranome Ziba
ماه تمام من
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
آسمان آبی
هر چی تو دوست داری
عاشق فوتبال20
wanted
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
آتیه سازان اهواز
شادِ شاد
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کشکول
دوستانه
دل نوشته های مائده
زنگ تفریح
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
شیاطین سرخ
نقاشی های الیکا یحیایی
سید خراسانی
خط خطی های یک دخترروانی...
عرفان وادب
یک عاشقانه ی ساده برای من......
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
عمو همه چی دان
آسمانی ها
نگار72
گلادیاتور
دخترونه
ایرانی
نبض شاه تور
تجربه های مربی کوچک
مهندسی متالورژِی
دلنوشته های یه عاشق!
ستاره سهیل
♥ღردپای عشق♥ღ
سفید پررنگ
ستاره
دست در دست دوست
Chamran University Accounting Association
بهاره تنها
رسم عاشقی
فــردا
آموزش تست زدن کنکور
vagte raftan
آزاد اندیشان
*...بانو...*
خبرهای ورزشی
خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ
*دنیای یخی*
مناجات با عشق
از یک انسان
صداقت

تَرَنّم عفاف
mahoor
.: دهکده عشق :.
آسمان آبی
فقط من برای تو
update your Science
sms های جدید
..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::..
☻☺♫ روشنک خانم ☻☺♫
نوجوونی از خودتون
اخبار
برای پسر نازم آیدین جان
ندای تنهایی من
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند...
سیب، انار
سکـوتـــ شبـانـه"
سه ثانیه سکوت
درجست وجوی حقیقت
آزادی بیان
پری دریایی
داستان نویس
جوک و خنده
یه دختر تنها
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
Tan Tan
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
کشکول
اینجا ماله سلنا و جاستینه
عسل....
sindrela
عشق ممنوعه و دلتنگی
شاخه نبات
منتظران مهدی
عاشقانه
سحر
یکی بود هنوزهم هست
عاشق تنها....
آریایی
آرش...پسر ایده آل من
آشنای غریب
جوادقدرتی..خوش آمدید..javadghodrati..بفرماییدچایی..نظریادت نره..
یه دختر تنها
به یاد تو
عشق طلاست
آخرین منجی
فاطمه بانو
من هیچم
سکوت
اینجـــــا هــــمه چــــی درهـــــمه
عشق کور
بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش
فقط خدا
تینا
زیر اسمان غربت
لوگوی دوستان
خبر نامه