لذت الدوله» سوگلی ناصرالدین شاه از درد شکم رنج می برد. او پس از انیس الدوله، شکوه الدوله، امین اقدس، عایشه خانم یوشی، لیلی خانم یوشی، باغبانباشی خانم و بدرالسلطنه، از زنان مورد علاقه اعلیحضرت بود. بصورت استثنایی اجازه داده شد دکتر محمد خان کفری ...
خسرو معتضد : دکتر «محمد خان کفری» از فرنگستان برگشته بود. آن زمان اواخر دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود. می گفتند دکتر از فاکولته طب پاریس فارغ التحصیل شده است.
«لذت الدوله» سوگلی ناصرالدین شاه از درد شکم رنج می برد. او پس از انیس الدوله، شکوه الدوله، امین اقدس، عایشه خانم یوشی، لیلی خانم یوشی، باغبانباشی خانم و بدرالسلطنه، از زنان مورد علاقه اعلیحضرت بود. بصورت استثنایی اجازه داده شد دکتر محمد خان کفری (چون در فرانسه زیاد مانده بود و حرفهای بی قاعده می زد، او را کفری می خواندند) خانم را معاینه کند.
او «لذت الدوله» را معاینه کرد و تشخیص داد خانم سنگ کلیه دارد و باید جراحی شود.
دکتر «تولوزان» و ده ها دکتر خارجی دیگر گفتند عمل جراحی خطرناک است.
خانم باید فقط با دوا معالجه شود و به تدریج حتی دکتر «اسکات» و دکتر «لیندلی» و دکتر «سادوسکی» پیشنهاد کردند، خانم به فرنگستان فرستاده شود اما دکتر «کفری» زیربار نرفت و اطمینان داد. خانم را به مریضخانه ناصری (همین بیمارستان سینا) بردند. دکتر کفری، دو ساعت وی را جراحی و سنگ کلیه را خارج کرد. شاه و درباریان و خانمهای حرم در اتاق مجاور مشتاقانه و با بی صبری در انتظار پایان آن لحظات جان سوز بودند. سرانجام دکتر از اتاق خارج شد. چشمهایش از شوق برق می زد، بی اختیار می خندید بشکن میزد شاه و وزیر اعظم امین السطان جلو رفتند.
شاه پرسید: ها؟! دکتر جان، چی شد؟ مریضه عمل شد؟ گفت: بله، قربان تمام شد. الحمدلله به میمنت و مبارکی عمل انجام و سنگ حجیم خارج شد. سپس یک قلوه سنگ چندین مثقالی متبلور که خون آن را شسته بودند و در مشتش بود، (لابد برای اینکه از شاه مشتلق بگیرد) به شاه نشان داد و حدود یک ربع ساعت درباره بزرگی آن و حجم و وزنش و اینکه مانندش در اروپا دیده نشده است، صحبت کرد و افزود: دلم می خواهد آن را به اکسپوزسیون جهانی پاریس بفرستم تا همه اطبا و جراحان تماشا کنند و شاخ در آورند. قربان! ملاحظه فرمایید، چقدر سنگین است؟ پدرم درآمد تا این عمل بی سابقه را به پایان برسانم.
شاه گفت: ان شاء ا...، مریض که به هوش می آید؟ طبیب جان! امان از عنایت خاص ما به این علیامخدره، این اواخر خیلی ضعیف و نحیف شده بود.
دکتر گفت: الحمدلله دیگر آن ضعف و نحیفی برطرف شده و صورت آن به حدی می درخشد که باور بفرمایید، شبیه فرشتگان شده اند، قبله عالم! بفرمایید داخل جنازه آن مرحومه را ملاحظه فرمایید و فاتحه ای برای روح تازه درگذشته بخوانید. ایشان با تن در دادن به این عمل جراحی سخت، خدمت بزرگی به عالم بشریت فرمودند. خدا بیامرزدشان و از گناهان کرده و ناکرده آن عفیفه در گذرد!
ناصرالدین شاه ابتدا متوجه مفهوم سخنان دکتر کفری نشد. گفت: چه می گویی؟ از کی حرف می زنی؟ میت و درگذشته چیست؟ کی مریضه به هوش می آید؟ مرتیکه! جوابم را بده، لذت الدوله چه شد؟
دکتر کفری نگاهی به شاه کرد و نگاهی به حاضران و گفت: قربان! به سنگ کلیه نگاه کنید. تاکنون هیچ جراحی از زمان بقراط حکیم و جالینوس تا امروز نتوانسته چنین سنگی از کلیه انسان درآورد. عمل بزرگی بود و علمای فرنگستان مبهوت می شوند. البته مریضه زیر عمل تاب نیاورد و فوت فرمود، خدا بیامرزدش!
***
البته در تاریخ آورده شده که ناصرالدین شاه چقدر تو سر دکتر «کفری» زد اما نمی دانم این روزها چرا وقتی صحبت از جراحی بزرگ اقتصادی می شود و از جراحی که هیچ یک از دولتهای قبلی جرأت نداشتند به آن دست بزنند، یاد مرحومه لذت الدوله یا لذت السلطنه و عمل جراحی دکتر «کفری» می افتم.
پس از این عمل جراحی بزرگ، گرانی ایجاد شده نرخهای خدماتی افزایش پیدا کرده است و نیز قیمت نان و ماست و سبزی خوردن گوشت و گوشت مرغ و بهای ماهی و هرچه که فکر کنید. اما حقوق حقوق بگیران اضافه نمی شود و حتی آن 8 درصد یا 10 درصد را نمی دهند. کار به جایی رسیده که مدیرعامل بانک مرکزی هم می گوید: این مالیات بر ارزش افزوده را به جان مردم انداخته اند. می روید فروشگاه شهروند نان و گوشت و آذوقه می خرید، مالیات بر ارزش افزوده، از شما می ستانند. سکه می خرید 17 هزار تومان مالیات بر ارزش افزوده، اخاذی می کنند.
این عمل جراحی بزرگ را من با گوشت و پوستم حس می کنم. من نویسنده ام. از نوشتن کتاب یا تهیه برنامه های رادیو و تلویزیون تا حدودی جبران جراحی را می کنم ولی دیگر مردم چه؟ اصلاً بی خیال این حرفها.
روح دکتر «کفری» شاد که با عمل جراحی اش، «لذت الدوله» را به جهان باقی فرستاد و با بیرون آوردن سنگ کلیه چند مثقالی برای مملکت آبرو کسب کرد.
نوشته شده توسط جعفر در یکشنبه 90/4/5 و ساعت 9:34 صبح |
نظرات دیگران()