اجتماعی
سلام و ارادت خدمت دوستان گرامی اینجانب بر خود واجب دانسته تا مواردی را جهت اطلاع عموم اعلام دارم تا حقایقی چند بر همگان آشکار گردد و دست دوستان دشمن نما آشکار گردد.امیدوارم با بازنشر این مطالب ما را یاری کنید.در مبارزه با سیاست های صهیونیست بر ضد ایران و ایرانیان در فضای مجازی اقدام به افشا گری نماییم.
صهیونیست ها برای اینکه مردم ایران دارای نسلی بیمار و ناسالم باشند اقدام به پیاده سازی برنامه های بسیار ماهرانه و متبحرانه نمودند آنها حتی سیستم تغذیه و سلامت ما را نشانه گرفتند .به عنوان مثال احداث کارخانجات قند و شکر در ایران و حذف کشکمش و خرما از سبد تغذیه غذایی ایرانیان
تاسیس کارخانه سرکه سازی و حذف سرکه های خانگی سیب.انگور.خرما و ... احادیث زیادی در فضیلت خوردن سرکه سیب از اءمه اطهار نقل شده که میتوانید در طب الرضا و طب الصادق جستجو کنید. )
حذف سه نوع دارو از سفره ایرانیان به سه علت مهم .سرکه خانگی +ابلیمو خانگی+آبغوره آنها سالاد هایی جایگزین نمودند که خود بخود این سه معجون سلامتی از زندگی ما آرام آرام حذف شد.چرا که این معجون های شفا بخش دارویی قوی در درمان آلزایمر و امراض گوناگون بوده و هستند.
در ازای این در چند سال اخیر فست فود های مرگبار به میان خانواده ها آمد و در زندگی ما جای گرفت - ارمغان این فست فود های مرگبار چیزی نبود جزء افزایش کلسترول.فشار خون.افزایش وزن و چربی و ...
حذف ظروف مسی و جایگزین ظروف الومینیومی که باعث فقر شدید آهن در بدن میشود.خصوصا خانم های ایرانی که با این بیماری خاموش گریبان گیر هستند.فقر آهن.؟؟؟؟؟؟
جایگزینی کره های مصنوعی و مرگبار بجای روغن های حیوانی
ورود انواع نوشیدنیهای صنعتی و ناسالم و حذف انواع شربت ها و نوشیدنیهای اصیل ایرانی مثل چای زعفرانی.شربت زعفران.به لیمو.خاکشیر و...
- این تنها گوشه ای از خیانت ها و خباثت های بی پایان صهیونیست ها بر ضد ملت ایران بود.برگی بود از هزاران برگ تاریخ
خرافهای در پایان صفر ماه صفر هیچ فرقی با ماههای دیگر ندارد و اصلاً چنین روایتی وارد نشده است که مردم پایان ماه صفر یا آغاز ربیعالاول را به حضرت رسولالله (ص) مژده دهند تا بهشتی شوند و یا ...؛ بلکه این گونه دروغها را شایع می کنند تا از یک سو وقایع تاریخی را تحریف کنند و از سوی دیگر خرافهگرایی را در اذهان عمومی مسلمین ترویج دهند و بعد خودشان این گرایشات خرافی را به نقد کشیده و یا حتی استهزاء کنند. به گزارش مشرق به نقل از رجا نیوز، گاهی انسان برای معرفی یک شخص اسم او را میآورد و گاه به فعل یا رسمی از او اشاره می نماید. مثلاً ممکن است بگوید حجت الاسلام فلانی شخص عالمی است و یا ممکن است بگوید: آن که اکنون در فلان مسجد در حال امامت نماز جماعت است، شخص عالمی است. این نحوه بیان و معرفی در ادبیات قرآنی نیز بسیار معمول میباشد. مثل آن که در معرفی امیرالمؤمنین به عنوان ولیّ الله میفرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (المائده، 55) ترجمه: ولىّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آوردهاند همان کسانى که نماز برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند. حضرت رسول اعظم (ص) نیز گاه برای تأیید یا تکذیب شخص یا جریانی، اسم او را میآوردند و گاه به جای اسم نشانهای از او میدادند تا هر کجا این نشانه دیده شد، حقانیت و یا بطلان صاحب نشانه نیز آشکار گردد و در ضمن تأیید غیبی نیز به اثبات رسد تا دل مردمان مطمئن و محکم گردد. مثل این که گاه میفرمودند: برادر و جانشین من علی (ع) است و گاه میفرمودند: آن که داماد من میشود جانشین من است و یا ... . روزی هم برای اثبات مؤید و بهشتی بودن ابوذر فرمودند: آن که الآن از در مسجد داخل میشود و پایان ماه «آذار – رومی» را خبر میدهد، اهل بهشت است و ابوذر وارد شد و چنین نمود. پس، موضوع اصلاً ماه صفر نبوده، بلکه ماه رومی آذار بوده است. روایت وارده چنین است: از ابن عباس نقل شده که گفت: «روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحابشان در مسجد قبا نشسته بودند؛ رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد میشود، مردی از اهالی بهشت است. [مردم عوام گمان کردند که این ورود به مسجد سبب بهشتی شدن است، لذا] برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب میشود. پیامبر (ص) متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد میشوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماههای رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است. آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراهشان بود، پیامبر به آنها فرمود: ما در کدام یک از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است. پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را میدانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور اینگونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) میشوی، تنها زندگی میکنی و تنها میمیری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام میدهند، به واسطهی تو خوشبخت میشوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است. [این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص/ 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسلهی سند ذیل بیان شده: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ]. دق الباب مساجد: این خرافه، از خرافهی مژده پایان صفر بی سندتر و بی منطقتر است و به همین دلیل شاهدیم که بیشتر بازیچه و دست آویز کسانی شده است که حتی برای حضور در مقابل مساجد، تقیّدی نداشته و شئون مسجد را نیز رعایت نمیکنند. حتی دیده شده که دختر و پسر نامحرم، در کنار هم و با بدحجابی کامل، نصف شب مقابل مساجد میایستند که مثلاً دق الباب کرده و مژده دهند و در عین حال که در همان حالت نیز غرق در گناه هستند، وارد بهشت شوند! این رفتارها که بیشتر تقلید از فرهنگ و رسوم کلیسایی میباشد، نه تنها در اسلام و بالتبع عقلانیت جایی ندارد و خرافه است، بلکه موجب وهن (اهانت) اسلام نیز میشود و به همین دلیل شاهد ترویج آن از سوی کسانی هستیم که گرایش و تقید خاصی هم به اسلام ندارند. لذا مردم مسلمان، مسئولین مساجد و هم چنین دوایر ذیربط باید به شدت این گونه خرافات را تکذیب کرده و اجازه انجام و رواجش را ندهند. چنان چه مقام معظم رهبری در پاسخ استفتایی در مورد دق الباب مساجد، ضمن نهی، امر به جلوگیری از آنان نمودند: «عمل فوقالاشاره مستند روایی ندارد و شیوه قابل تأیید نیست، اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است. آقایان علماء اعلام - دامت افاضاتهم - و مؤمنین - ایدهم الله تعالی - با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چه بسا ممکن است منتهی به وهن مذهب شود، جلوگیری کنند». (معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی).
یک روز یه ترکه...
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
یه روز یه رشتیه..
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
یه روز یه لره...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز یه قزوینی یه...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!!
و اینجوری شادیم
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه آنقدر این ایمیل را بفرستیم و بخوانیم تا عادت های قجری در خندیدن به هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد و با هم یکی باشیم مثل همیشه،مثل زمان های سختی و مثل زمان های جشن و افتخار