سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مردن و خوارى نبردن ، و به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن ، و آن را که نصیب به آسانى به دست نیاید با کوشش با آن برنیاید و روزگار دو روز است روزى از تو و روزى به زیان تو ، در روزى که از توست سرکشى بنه و در روزى که به زیان توست تن به شکیبایى ده . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 آذر 2

من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانه‌هایم است. اولین خانه‌ام را 5600 تومان ، دومى را 33 هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمى را 500 هزار تومان و پنجمى را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند.

اسدالله عسگراولادی از بزرگ ترین تجار خشکبار کشور در مطلبی که از سوی سایت اقتصاد ایرانی منتشر شده، روایت موفقیت اقتصادی خود را این گونه بیان کرده است:

من اسدالله عسگراولادى هستم و سال 1312 در تهران متولد شدم. خانواده‌ام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل پدرم پیشه‌ورى بود و مغازه عطارى داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن 12 ـ 13 سالگى کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شب‌ها درس. پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایى که فرصت داشتم به دانشکده اقتصاد هم مى‌رفتم چون ساختمان‌هاى دانشکده مقابل هم بود. گاهى سر کلاس‌هاى دانشکده حقوق هم مى‌رفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشکده‌ها آزاد بود و مثل امروز کنترل و حراست هم در کار نبود.

کارم را از صفر شروع کردم. اولین حقوقى که در دوره شاگردى گرفتم روزى 2 ریال بود که مى‌شد ماهى شش تومان. تلاشم شبانه‌روزى و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت 53 تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایى سر محل به قیمت 70 تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال 1327 است.

تا سال 1334 کارمند بودم و در یک شرکتى کار مى‌کردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقه‌مند شدم اما پول نداشتم. تنها دارایى‌ام خانه‌اى بود که در خیابان شهید مصطفى خمینى به مبلغ 5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگى مى‌کردیم. اولین ماشینم که در سال 1333 خریدم یک فولکس به مبلغ 5900 تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار مى‌خریدم و بین نانوا و بقال توزیع مى‌کردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمى‌کرد. چون حداقل باید 24 ساله مى‌بودم.

نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون مى‌توانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمى‌رود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. 25 سال بعد جاى او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجره‌اى به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال در همین رشته هستم. زیره سبز را بسیار دوست داشتم. چون هم سرمایه کمى مى‌خواست و هم قیمتش ارزان بود. از کار در داخل خوشم نمى‌آمد مى‌خواستم صادرات داشته باشم.

کار را در سال 1336 و از صفر با صادرات زیره شروع کردم و قسطى پنج تن زیره خریدم. اولین مشترى‌ام در صادرات سنگاپور بود. با تمام دنیا از طریق اتاق‌هاى بازرگانى‌شان مکاتبه کردم و دنبال خریدار گشتم. اولین معاملاتم با نیویورک سال 1330 شروع شد. نیویورک از دیرباز تاکنون بورس زیره بوده و هست. کوشش کردم و سفرهایم شروع شد و روزى رسید که دیکته کننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبه‌اى نبود که بازار ادویه نیویورک که زیره هم زیرمجموعه آن است باز شود و نرخ شرکت من ـ حساس ـ که الان 51 ساله شده، روى میز نرود و معاملات شروع بشود. اما سال‌هاى واقعا سختى بود.

در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگى بود و پول سنگینى مى‌خواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوش‌حساب بودم به من نسیه مى‌دادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج مى‌فروختم و پولش را مى‌گرفتم. این هنر خوش‌حسابى من عامل موفقیت من در بازار پسته بود.

سال 1343 اولین انبارم را در خیابان تختى تهران خریدم و کارخانه زیره حساس را در مشهد تاسیس کردم که هنوز هم هست، هر سال که سودى مى‌بردم انبار و دفتر و خانه و ملک مى‌خریدم. در سراى امید که روزى درآن حجره قسطى خریده بودم تمام دفاتر همسایه را خریدم.

من تاجرم و اصولى دارم؛ یکى از اصولم این است که هیچ وقت بیش از یک هفتم تنخواهم را به کسى نسیه نمى‌دهم تا اگر پولم را خورد باقى پولم محفوظ بماند. اصل بعدى‌ام این است که سعى کردم هیچ وقت بیش از نصف دارایى‌ام را نسیه نخرم. اصل دیگر این است که سعى کردم از بانک‌ها وام نگیرم. بانک‌ها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمى‌کردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مى‌رفتم و بدهکار نبودم. اگر داشتم مى‌خریدم و اگر نداشتم، نمى‌خریدم.

سال 55 اگرچه آدم سیاسى نبودم به نجف خدمت حضرت امام(ره)‌ رفتم. رفته بودم از ایشان اجازه بگیرم که در قم کارخانه بزنم و ایشان هم مرا راهنمایى کرد. یکى دیگر از اصولم عوض نکردن شریکم است. محمدحسن شمس 50 سال شریک من است و هنوز هم شریک هستیم.

یادم نمى‌رود در اولین سفرم به نیویورک پاى ساختمان معروف امپایراستیت که مجسمه راکفلر قرار دارد، 3 جمله نوشته بود: موفقیت من به این 3 جمله است: زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتى تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم. این 3 جمله اثر زیادى روى من گذاشت. سعى کردم در تجارتم به این 3 جمله متعهد باشم. اینها در تجارت خیلى مهم است. چون تجارت بى‌رحم است. تجارت در محیط رقابت بى‌رحم است. این شعار هم است: اگر مى‌خواهى رقابت کنى باید با چشم بسته بى‌رحمى کنی. مى‌شود البته با رافت و مهربانى کار کنى اما آنجا که مى‌خواهى رقابت کنى نه رافت کاربرد دارد و نه مهربانى باید بى‌رحم باشى .

من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانه‌هایم است. اولین خانه‌ام را 5600 تومان ، دومى را 33 هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمى را 500 هزار تومان و پنجمى را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند. اکثر این خانه‌ها را هنوز دارم آنها را اجاره داده‌ام و هیچ‌ یک را نفروخته‌ام. وجوهات شرعى و ... مالیات‌هایم را داده‌ام. هرگز با دارایى چانه نمى‌زنم. انفاق مى‌کنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه مى‌سازم و خدا به من کمک کرده است.

من هیچ مالى در خارج کشور ندارم. فقط دفاترى در هامبورگ ، دبى و لندن دارم که دفاتر تجارى‌ام هستند. من افتخار مى‌کنم که میلیاردر هستم. همان خانه 5600 تومانى امروز بیش از 5/1 میلیارد تومان مى‌ارزد. پس میلیاردر شدن کارى ندارد. خانه‌اى که 140هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان مى‌ارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر 1300 متر مساحت دارد و حساب کنید چقدر مى‌ارزد. چرا بگویم گدا هستم؟

16 سال عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانى ایران و نایب رئیس اتاق بودم. بعد از سال 57 امام(ره) به 8 نفر براى اداره اتاق حکم داد که بنده هم جزوشان بودم. از آن 8 نفر 4 نفر فوت کردند و 4 نفر زنده هستند. در 10 سال اول حضورم در اتاق از آن آبرو گرفتم و در 20 سال بعد به آن آبرو دادم. جالب است بدانید در این 54 سال تجارت در دفاترم ضرر ندادم. در ایران 10 کارخانه دارم و اظهار فقر نمى‌کنم.

درآمدم و هر چه را دارم این‌گونه تقسیم کرده‌ام: ‌20 درصد مال خدا، 20 درصد مال انفاق، 20 درصد خرج خانواده و با بقیه‌اش چیزى مى‌خرم. الان که به عنوان یک تاجر روبه‌روى شما نشسته‌ام یک ریال به هیچ بانکى بدهکار نیستم و در هیچ رانت دولتى مشارکت نکرد‌ه‌ام. در هیچ معامله دولتى هم نبوده‌ام.

من در تجارت به 3 اصل سخت و سفت پایبند هستم: کیفیت، رقابت، خوش‌قولى، وقتى تعهد مى‌کردم براى فروش یک جنس، اگر بعد از فروش قیمت ترقى مى‌‌کرد، معامله را به هم نمى‌زدم. اما خیلى از همکاران این کار را مى‌کنند یا از کیفیت مى‌زنند تا ضرر نکنند. نیویورک به خاطر همین 3 اصل در دستان من بود. این رموز موفقیت من است. هر جاى دنیا زیره مى‌خواستند 48 ساعت بعد من بالاى سرشان بودم و بعد هم به خاطر کیفیت دیگر ما را رها نمى‌کردند. بیشترین معاملاتم با تلفن است، تلفنى مى‌فروشم و آن وقت به بچه‌هایم که در این ساختمان خودم کار مى‌کنند مى‌گویم قراردادش را ببندند.

یک بار لس‌آنجلس بودم، نیمه‌شب و خواب‌آلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و 200 تن پسته خرید. خواب‌آلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50 هزار دلار فرق کرده است. اما نمى‌توانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مى‌خواهم پسته بخرم. 100 هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مى‌فروشم و او با 200هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر این که ضررم را جبران کردم 100 هزار دلار هم سود کردم! این خوش‌قولى ‌اصل تجارت است. براحتى مى‌توانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم.

اما شهرت من در این است:‌ فروختى مال اوست، خریدى مال توست. من در تجارت خارجى اصول خودم را دارم. قبل از هر ملاقات درباره ویژگى‌هاى آن شهر یا علاقه‌مندى مالى طرف تجارى‌ام مطالعه مى‌کنم و واقعا عمیق مطالعه مى‌کنم و وقت مى‌گذارم و آن‌گاه این کاردر نتیجه ملاقات تجارى‌ام تاثیر مى‌گذارد و خوب هم تاثیر مى‌گذارد. من از هیچ و صفر به همه چیز رسیدم و الان که به عقب‌ نگاه مى‌کنم مى‌بینم تلاش، توکل به خدا، درستکارى و مطالعه به من کمک کرد موفقیت امروز را داشته باشم.

 نوشته شده توسط جعفر در جمعه 90/11/28 و ساعت 7:32 صبح | نظرات دیگران()

شکایت شیطان به دانیال نبی

وسوسه شیطان

گویند در زمان دانیال نبى یک روز مردى پیش او آمد و گفت: اى دانیال امان از دست شیطان ، دانیال پرسید: مگر شیطان چه کرده ؟ مرد گفت : هیچى ، از یک طرف شما انبیاء و اولیاء به ما درس دین و اخلاق مى دهید و از طرف دیگر شیطان نمى گذارد رفتار ما درست باشد، کار خوب بکنیم و از بدی ها دورى نماییم . دانیال پرسید: چطور نمى گذارد؟ آیا لشکر مى کشد و با شما جنگ مى کند و شما را مجبور مى کند که کار بد کنید. مرد گفت : نه ، این طور که نه ، ولى دایم ما را وسوسه مى کند، کارهاى بد را در نظر ما جلوه مى دهد. شب و روز، ما را فریب مى دهد و نمى گذارد دیندار و درست کردار باشیم .

دانیال گفت : باید توضیح بدهى که شیطان چه مى کند، ببینم ، آیا مثلا وقتى مى خواهى نماز بخوانى شیطان نمى گذارد نمازت را بخوانى ؟ آیا وقتى مى خواهى پولى را در راه خدا بدهى شیطان مانع مى شود و نمى گذارد؟ آیا وقتى مى خواهى به مسجد بروى شیطان طناب به گردنت مى اندازد و تو را به قمارخانه مى برد؟ آیا وقتى مى خواهى با مردم خوب حرف بزنى شیطان توى دهانت مى رود و از زبان تو با مردم حرف بد مى زند؟ آیا وقتى مى خواهى با مردم معامله بکنى شیطان مى آید و زورکى از مردم پول زیاد مى گیرد و در جیب تو مى ریزد؟ آیا این کارها را مى کند؟

مرد گفت نه : این کارها را نمى تواند بکند ولى نمى دانم چطور بگویم که شیطان در همه کارى دخالت مى کند، یک جورى دخالت مى کند که تا مى آییم سرمان را بچرخانیم ما را فریب مى دهد، من از دست شیطان عاجز شده ام ، همه گناه هاى من به گردن شیطان است . دانیال گفت : تعجب مى کنم که تو اینقدر از دست شیطان شکایت دارى ، پس چرا شیطان هیچ وقت نمى تواند مرا فریب بدهد، من هم مثل توام ، شاید تو بى انصافى مى کنى که گناه خودت را به گردن شیطان مى گذارى .

مرد گفت : نه من خیلى دلم مى خواهد خوب باشم ولى شیطان با من دشمنى دارد و نمى گذارد خوب باشم . دانیال گفت: خیلى عجیب است ، کجا زندگى مى کنى؟ مرد گفت: همین نزدیکى، توى آن محله ، و از دست شیطان مردم هم خیال مى کنند که من آدم بدى هستم ، نمى دانم چه کار کنم ، دانیال پرسید: اسم شما چیست ؟ مرد گفت : اسمم عم اوغلى است .

دانیال گفت عجب ، عجب پس این عم اوغلى تویى .

مرد گفت: چه طور مگر شما درباره من چیزى مى دانید؟ دانیال گفت: من تا امروز خبرى از تو نداشتم ، ولى اتفاقا دیروز شیطان آمد اینجا پیش من و از تو شکایت داشت و گفت: امان از دست این عم اوغلى .

مرد گفت : شیطان از من شکایت داشت چه شکایتى ؟

بعضی از ما انسان ها چنان پلید میشویم که به قول معروف شیطان را هم درس میدهیم و چنان به بدی خو میکنیم که خود شیطان دیگری میشویم.

دانیال گفت : شیطان مى گفت : من از دست این عم اوغلى عاجز شده ام ، عم اوغلى خیلى مرا اذیت مى کند، عم اوغلى در حق من خیلى ظلم مى کند... آن وقت از من خواهش کرد که تو را پیدا کنم و قدرى نصیحتت کنم که دست از سر شیطان بردارى . مرد گفت : خوب شما نپرسیدید که عم اوغلى چه کار کرده ؟ دانیال گفت : همین را پرسیدم که عم اوغلى چه کار کرده ؟ شیطان جواب داد که هیچى ، آخر من شیطانم و مورد لعنت خدا هستم . روز اول که از خدا مهلت

وسوسه شیطان

گرفتم در این دنیا بمانم براى کارهایم قرار و مدارى گذاشتم ، قرار شده است که تمام بدى ها در اختیار من باشد و تمام خوبی ها در اختیار دینداران، ولى این عم اوغلى مرتب در کارهاى من دخالت مى کند، پایش را توى کفش من مى کند، و بعد دشنام و ناسزایش را به من مى دهد.

مثلا مى تواند نماز بخواند ولى نمى خواند، مى تواند روزه بگیرد ولى نمى گیرد، پولش را مى تواند در کار خیر خرج کند ولى نمى کند. صد تا کار زشت و بد هم هست که مى تواند از آن پرهیز کند ولى پرهیز نمى کند و آن وقت گناه همه اینها را به گردن من مى اندازد. شراب مال من است عم اوغلى مى رود و مى خورد، دو رنگى و حیله بازى از هنرهاى مخصوص من است ولى عم اوغلى در کارهایش حقه بازى مى کند، مسجد خانه خداست و میخانه و قمار خانه مال من است ولى او عوض این که به مسجد برود دایم جایش در خانه من است .

بد زبانى و بد اخلاقى مال من است ولى عم اوغلى به اینها هم ناخنک مى زند. چه بگویم اى دانیال که این عم اوغلى مرتب بر سر من کلاه مى گذارد و آن وقت تا کار به جاى باریک مى کشد مى گوید بر شیطان لعنت . وقتى معامله مى کند و مردم را در خرید و فروش فریب مى دهد پولش را در جیبش مى ریزد ولى تهمتش را به من مى زند، آخر من کى دست او را گرفته ام و روزه اش را باطل کرده ام .

آخر اى دانیال من چه هیزم ترى به این عم اوغلى فروخته ام . من چه ظلمى به این مرد کرده ام که دست از سر من بر نمى دارد. خواهش مى کنم شما که همیشه مرا نصیحت مى کنید این عم اوغلى را احضار کنید و بگویید دست از سر من بردارد و... شیطان این چیزها را گفت و خیلى شکایت داشت و من هم در صدد بودم که تو را پیدا کنم و بگوییم پایت را از کفش شیطان در بیاورى . خوب ، وقتى تو در کارهاى شیطان دخالت مى کنى او هم حق دارد، در کارهاى تو دخالت کند و روزگارت را سیاه کند. اما تو مى گویى که شیطان هرگز به زور و جبر تو را از راه به در نبرده و فقط وسوسه کرده ، در این صورت تو باید به وسوسه او گوش ندهى و سعى کنى به گفتار و رفتار نیک پایبند باشى ، آن وقت تو هم مى شوى مثل دانیال ، و نه تو از شیطان گله دارى و نه او از تو شکایت دارد. وقتى تو خودت بد مى کنى و بر شیطان لعنت مى کنى شیطان هم حق دارد که از تو شکایت کند. تو باید آن قدر خوب باشى که شیطان نتواند تو را لعنت کند. عم اوغلى با شنیدن این حرفها خیلى شرمنده شد و جواب داد: حق با شماست ، تقصیر از خودم بود که دست به کارهاى شیطان مى زدم ، باید خودم خوب باشم و گرنه شیطان گناه مرا به گردن نمى گیرد، اى لعنت بر شیطان.1


 نوشته شده توسط جعفر در شنبه 90/11/22 و ساعت 3:15 عصر | نظرات دیگران()

از هارپ (HAARP) چه می دانیم؟ آیا این تکنولوژی مخوف واقعیت دارد؟ دستکاری در آب و هوا تا چه میزان ممکن است؟ آیا هارپ سلاح جدید آمریکا در جنگ های غافلگیرانه آتی است؟ برای راز گشایی از این سوالات با گزارش های ویژه مشرق همراه شوید....

 

 

 

 

 

 

 

 

 
  
به گزارش مشرق، انستیتو تحقیقات استراتژیک کالج جنگ ارتش آمریکا دارای نشریه‌ای داخلی با نام "انقلاب در امور نظامی" است. به عنوان مقدمه‌ای بر این گزارش بخشی از یکی از مقالات این نشریه بسنده خواهد بود:

 "چیزهایی که برای ما اهمیت دارند به مرور زمان تغییر می‌کنند و تکنولوژی با پیشرفت خود به افق‌های جدیدی می‌رسد. در زمان جنگ سرد، تسلیحات و پروژه‌های روانی، مراحل ابتدایی خود را می‌گذراندند. اما در زمان کنونی که علوم الکترونیک و بیوالکترونیک را در دسترس داریم، لازم خواهد بود در قراردادهای اخلاقی و حد و حدود ذهنی خود که از به کارگیری تکنولوژی‌های به بازی گیرنده روح و روان دشمن ممانعت می‌کند؛ تجدید نظر کنیم.

در صورت فراهم شدن این بازنگری، شرکت های خصوصی و نیمه خصوصی را تشویق خواهیم کرد که به بهره‌ برداری و توسعه تکنولوژی‌های متناسب با این اهداف بپردازند. در نتیجه خواهیم توانست با به کارگیری انواع تسلیحات جدید مانند میکروبی، روانی و سایر تکنولوژی‌های پیشرفته وارد عمل شده و به اهداف خود برسیم."


 هارپ سلاحی برای بی ثبات کردن کشورها

"هارپ" به صورت یک فرستنده امواج الکترومغناطیسی عمل می‌کند که هدف آن تاثیر گذاری بر آسمان و الکترون های آزاد لایه یونوسفر است. این سیستم، الکترون‌های این لایه را در ارتفاع تقریبا 275 کیلومتری به جنبش وامی‌دارد. در حالت عادی این لایه دارای دمایی معادل 1400 درجه سانتیگراد است که در اثر این تحریک انرژی فراوانی در آن به وجود آمده و در نتیجه دما تا 20درصد افزایش می‌یابد و این ناحیه به حالت انبساطی در می‌آید.


  


 

تاثیر گذاری بر آسمان و الکترون های آزاد لایه یونوسفر


"زبیگنیو برژینسکی"، مشاور "جیمی کارتر" رئیس جمهوری سابق آمریکا و مشاور کنونی "اوباما" معتقد است که "هارپ" سلاحی برای بی‌ثبات کردن کشورهایی است که با واشنگتن اتحاد و همسویی ندارند. به گفته او "با استفاده از تکنولوژی‌های جدید و روش هایی که این تکنولوژی‌ها در اختیار کشورهای بزرگ قرار می‌دهند؛ این کشورها می‌توانند حتی بدون آنکه نیروهای امنیتی خود را در جریان قرار دهند جنگ‌هایی سریع و غافلگیرکننده به راه بیاندازند."




برژینسکی اضافه می کند: "اکنون تکنولوژی‌هایی در اختیار ماست که به کمک آنها می‌توانیم تغییراتی در آب وهوا ایجاد کرده و شرایطی مانند خشکسالی و طوفان به وجود آوریم که این امر می تواند توانایی های دشمنان احتمالی ما را تضعیف کرده و آنها را به پذیرش شرایط ما مجبور کند


ممنوعیت تحقیقات نظامی در فضا
  

 

بر اساس مصوبات سازمان ملل متحد استفاده از تسلیحات الکترو مغناطیسی و نیز استفاده از فضا برای انجام هرگونه تحقیقات و عملیات نظامی ممنوع می باشد، اما دولت‌های خودکامه ای مانند دولت آمریکا همانگونه که بسیاری قطعنامه های دیگر سازمان ملل و شورای امنیت را نقض می کنند؛ در این زمینه نیز تعهدی نداشته و در نهان فعالیت های گسترده ای انجام می‌دهند. هارپ را می‌توان یکی از ده‌ها پروژه مخفی و مخرب دانست که از طرف سیاستمداران آمریکایی حمایت شده و روز به روز به گسترش فعالیت‌ها و نیز توان تخریبی آن افزوده می‌شود.


 


 

حفره معروف به حفره هارپ که گاهی در آسمان نقاط مختلف دیده می شود.


شدت حوادث کنونی با طبیعت ناهمخوان است

 

بشر در طول هزاران سال با حوادث و بلایای طبیعی بسیاری دست به گریبان بوده است و همواره این حوادث را جزئی طبیعی از رندگی خود بر روی کره زمین دانسته است. اما در دهه های اخیر اتفاقاتی روی داده که با حافظه تاریخی او در مورد طبیعی بودن این حوادث ناسازگار است. بدون شک، فجایع طبیعی در هر دورانی همراه با خساراتی بوده است. اما، آنچه که امروز اتفاق می افتد نسبت به گذشته شدت بی سابقه ای دارد.

این درحالی است که بی نظمی های بزرگ جوی و حوادثی مانند سیل، توفان، زلزله و فعالیت‌های آتشفشانی همگی عموماً به تأثیرات گازهای گلخانه ای ربط داده می شود. ذوب شدن یخ‌های قطبی و دوره های گرمایی و سرمایی کاملا بی سابقه و شدید در نقاط مختلف زمین نیز به پدیده گرم شدن کره زمین احاله می گردد. اما به اعتقاد برخی از متخصصین و حتی سیاستمداران ردپای تکنولوژی های پیشرفته در تولید و هدایت این حوادث با اهداف سیاسی و استعماری کاملا معلوم بوده و نشانه‌های فراوانی از دخالت‌های بشری در آن دیده می شود.


 

اتفاقات عجیب

 

اتفاقات عجیب فراوانی در سال های اخیر روی داده است که به باور دانشمندان غیر از دخالت یک عامل الکترومغناطیسی هدایت شونده چیز دیگری نمی‌تواند مسبب آنها باشد. برای مثال خشک سالی‌های بزرگ، آتش فشان‌ها، زلزله‌ها و سونامی‌های ویرانگر سال‌های اخیر، وقوع سیل ها و توفان هایی نظیر طوفان کاترینا در نیواورلئان و طوفان گانو در عمان ، مرگ عجیب هزاران ماهی ساردین در سواحل شیلی، سقوط جنازه های سوخته کلاغ ها از آسمان سوئد، مرگ صدها هزار ماهی در آرکانزاس، بارش جسد هزاران پرنده سیاه بال قرمز مرده در لوئیزانا و کنتاکی، مرگ دسته جمعی میلیون‌ها ماهی در خلیج "چزاپیک" آمریکا، مرگ صدها تن ماهی در سواحل برزیل و ده ها هزار خرچنگ در انگلیس، مرگ ماهی ها و  دلفین های سوخته خلیج فارس، مرگ دسته جمعی نهنگ‌ها در استرالیا هیچ کدام حالت طبیعی نداشته و احتمال می‌رود در اثر آزمایش‌ها و حمله هایی در اثر امواج هدایت شونده روی داده باشند.


 

مرگ دسته جمعی هزاران ماهی در سواحل شیلی
دلفین های سوخته خلیج فارس


جنازه های سوخته کلاغ ها در سوئد
مرگ دسته جمعی دلفین ها



بارش جسد هزاران پرنده سیاه بال قرمز


 

منشا مشکوک این حوادث

 

در این میان اما گزارش های مفصلی منتشر می شود که منشا این اتفاقات را طبیعی ندانسته و در نتیجه دخالت هدفمند سیستم‌ها و تکنولوژی های پیشرفته ای مانند "هارپ" می دانند. تکنولو‍ژی هایی که به استناد گفته‌های برژینسکی، مشاور اوباما، می توانند توانایی‌های ملت‌هایی را که آمریکا دشمن خود می‌داند تضعیف کرده و آنها را به پذیرش سیاست‌های توسعه طلبانه آمریکایی مجبور کند.

 

نیروی تزریقی به یونوسفر توسط هارپ، نوسانات موجی فراوانی در این لایه ایجاد می‌کند به طوریکه امواجی با طول موج های خاص و فرکانس های پایین که بازه‌ای از 40 هرتز تا یک هزارم هرتز را شامل می‌شود؛ به وجود می‌آیند. این فرکانس‌های پایین دارای برد عمیقی تا هزاران کیلومتر بوده و قادرند بر روی زمین به اهداف وسیعی از بدن انسان گرفته تا اعماق دریاها نفوذ کنند.

 

این پروژه تا کنون مورد توجه افراد فراوانی بوده و اقدامات افشاگرانه‌ی نیز انجام شده است. از جمله می توان به دکتر  " نیک بگیش" یکی از دو مولف کتاب  "فرشتگان این هارپ را نمی نوازند" اشاره کرد که در 1997 طی مقاله ای در روزنامه واشنگتن پست اشاره می کند که 40 درصد بودجه تجهیزات نیروی هوایی آمریکا مربوط به پروژه های مخفی است. این نویسنده مدعی شد که این پروژه ها تا جایی امنیتی هستند که حتی کنگره آمریکا نیز از ابعاد و زوایای کامل آن بی خبر است. در این کتاب به زوایای پنهان هارپ به عنوان یک اسلحه پرداخته شده است.

 




دکتر بگیش هارپ را یک سلاح معرفی می کند  


 

نگرانی های بین المللی

 

در این میان هارپ نگرانی برخی از سیاست‌ مداران و کارشناسان تسلیحاتی کشورهای دیگر را نیز باعث شده است. برای مثال نمایندگان پارلمان اروپا در این مورد تحقیقاتی را آغاز کرده‌ و یک کارشناس انرژی به نام "گراتان هیلی" را برای مشاورت در این مورد به کار گرفته‌اند. هیلی هم اکنون درحال جمع آوری اسناد و مدارکی است تا به کمک آنها بتواند راهی برای افشا و درنتیجه خاتمه دادن به این طرح پیدا کند. "مگوا هالووت" که رئیس گروه سبزهای پارلمان اروپاست، مسئولیت پیگیری این پرونده را به عهده دارد. او در حال پیگیری درخواست سبزها برای وادار ساختن پارلمان اروپا به اعمال فشار بر ناتو است تا از دولت آمریکا در مورد هارپ توضیح بخواهد. به نظر هالووت این نوع تسلیحات علاوه بر پیامدهای خطرناک زیست محیطی، آزادی های فردی و دموکراسی را نیز به خطر می‌اندازد.


هارپ یک سلاح است

 

از نظر تاریخی " هارپ " پروژه ای است که در 1993 در ظاهر جهت بررسی و پژوهش درباره لایه یونوسفر   جو زمین با استفاده از امواج رادیویی شروع به کار کرد  .   اما تاریخ شروع تحقیقات بر روی امواج برای بررسی امکان استفاده از آنها به عنوان سلاح‌های مرگبار به دهه های قبل برمی‌گردد.

به بیانی می‌توان گفت که سیستم هارپ، نتیجه تلاش‌ها و پژوهش‌های حداقل پنجاه ساله ارتش آمریکاست که کارکرد آن تنها محدود به بررسی و پژوهش درباره لایه یونوسفر   نبوده و قادر است برای شناسایی پایگاه های مخفی اعماق زمین را جستجو کند، تمامی ارتباطات رادیویی و موجی را متوقف سازد، بر رفتارها و حالت روانی انسان‌ها تأثیر بگذارد، جریانات جوی را تغییر دهد، با متمرکز ساختن امواج بر روی اهداف هوایی مانند هواپیماها و دسته‌های بزرگ پرندگان آن‌ها در آسمان بسوزاند و برشته کند، لرزش‌های شدیدی در لایه‌های مختلف کره زمین ایجاد کرده و زلزله تولید کند و یا انفجارهایی به قدرت بمب‌های هسته‌ای ایجاد کند.

 

 


 

امواج هارپ بر حالت روانی افراد تاثیر منفی دارد

با این توصیف می‌توان هارپ را یک اسلحه عظیم نوین دانست که هزینه های آن به طور مشترک از طرف نیروی هوایی و دریایی ارتش آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه های دفاعی پیشرفته ی آمریکا و دانشگاه آلاسکا تامین می‌شود. در واقع "هارپ" یک سلاح تمام عیار آب و هوایی است که با ارسال یک انرژی عظیم به لایه فوقانی اتمسفر، مولکول های تشکیل دهنده آن را به جنبش درآورده و به بازتاب قوی انرژی حاصل از این جنبش وادار می‌کند که این انرژی پس از هدایت شدن توسط سیستم هارپ می تواند اختلالات گسترده‌ای مانند خشکسالی، بارش برف و باران، سرمای شدید، سونامی، توفان، زلزله و... در نقطه معینی از کره زمین به وجود آورد.

هارپ شامل ده ها برج آنتن آلومنیومی بر روی زمینی به مساحت 23 هزار متر مربع در آلاسکا ‌است که امواج مافوق کوتاه تولید کرده و به یونوسفر می‌فرستند. هریک از این آنتن ها به فرستنده ای به قدرت یک میلیون وات متصل است. قدرت نهایی این آنتن‌ها با توسعه بیشتر به یک میلیارد وات افزایش یافت که از 360 آنتن به دست می‌آید. فرستنده ها توسط 6 توربین به قدرت هریک 3600 اسب بخار تغذیه می شوند و به ازای هر روز 95 تن مازوت مصرف می‌کنند.

 



 

 

 

 


 


 نوشته شده توسط جعفر در پنج شنبه 90/11/13 و ساعت 7:45 صبح | نظرات دیگران()

یک نشانه قرآنی در دانمارک + عکس

 


دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند . اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی‌کنند. پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را انکار می‌کنید؟ از آن دو، مروارید و مرجان خارج می‌شود.

 

 


 

دریا

 

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می‌توان در سجیه دید. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می‌پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی‌شوند و بنابراین این پدیده زیبا به وجود می‌آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

در شمالی‌ترین،شهر دانمارکی‌ها می‌توان یک نشانه قرآنی را دید.

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می‌توان در سجیه دید. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می‌پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی‌شوند و بنابراین این پدیده زیبا به وجود می‌آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

در قرآن بارها از آیات و نشانه های خداوند شنیده‌اید. اما هیچ گاه به آن‌ها در اطرافمان توجه نکرده ایم. این یکی از همان نشانه های است که خداوند در آیات مختلف درباره آن سخن گفته است. با دیدن این مناظر عجیب و زیبا، می‌توان بیشتر تعمق کرد.

سوره مبارکه  الرحمن

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)

19.دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی‌کنند.21. پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را انکار می‌کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج می‌شود.

    

سوره مبارکه فرقان آیه 53:

« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»

و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است و میان آن دو حریمی استوار قرار داد.

این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می‌خورید، و از آن‌ها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می‌کشید و می‌بینی که کشتی‌ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می‌شکافند و پیش می‌روند، باشد که سپاسگزار باشید

سوره مبارکه فاطر آیه 12:

وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَی الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می‌خورید، و از آن‌ها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می‌کشید و می‌بینی که کشتی‌ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می‌شکافند و پیش می‌روند، باشد که سپاسگزار باشید.

    

سوره مبارکه نمل آیه 61:

اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خلال‌ها اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (61)

[آیا شریکانی که می‌پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهی ساخت و در آن رودها پدید آورد و برای آن، کوه‌ها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخی گذاشت؟ آیا معبودی با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمی‌دانند.


 نوشته شده توسط جعفر در یکشنبه 90/11/9 و ساعت 11:43 عصر | نظرات دیگران()

برای پختن پلو به مقدار زیاد از قابلمه های بزرگی به نام دیگ استفاده می کنند. و از قاشق های بزرگی بنام کفگیر برای هم زدن و کشیدن پلو استفاده می شود .

در زمانهای قدیم که مردم نذر می کردند و غذا می پختن ، مردم برای گرفتن غذای نذری صف می کشیدند . از آنجا که جنس کفگیرها فلزی بود وقتی به دیک می خورد صدا می داد .

هنگامی که غذا در حال تمام شدند بود و پلو به انتها میرسید این کفگیر در اثر برخورد به دیک صدا می داد و آشپزها وقتی که غذا تمام میشد کفگیر را ته دیک می چرخاندند و با اینکار به بقیه کسانی که در صف بودند خبر میدادند که غذا تمام شده است .

کم کم این کار بصورت ضرب المثل در آمد و وقتی کسی از آنها سوال می کرد که غذا چی شد . می گفتند از بدشانسی وقتی به ما رسید کفگیر به ته دیک خورد(یعنی غذا تمام شد ) .

امروزه از این ضرب المثل موقعی استفاده می شود که می خواهند به فردی بگویند دیر رسیده و دیگر مثل قبل توانائی یا ثروت قبلی را ندارد و قادر به کمک کردن به او نیستند .

 نوشته شده توسط جعفر در پنج شنبه 90/11/6 و ساعت 5:21 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 5
مجموع بازدیدها: 140484
جستجو در صفحه

لینک دوستان
عاشق آسمونی
upturn یعنی تغییر مطلوب
alone
دلبری
افســـــــــــونگــــر
سپیده خانم
شقایقهای کالپوش
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سکوت ابدی
بلوچستان
سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
عاشقانه
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
سرچشمـه فصـاحت و بلاغت
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
دلدارا
عاطفانه
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سفیر دوستی
تنهایی......!!!!!!
اطلاعات عمومی
عشق مشعلدار
هستی تنهاااااا.....
ققنوس...
سکوتی پرازصدا
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
بادصبا
حامیان دکتر محمد باقر قالیباف
ایران اسلامی
جـــــــــــــــــــــــــذاب
ان شاء الله
محمدمبین احسانی نیا
مشاوره - روانشناسی
من.تو.خدا
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
Dark Future
عشق
ترخون
Manna
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
علمدار بصیر
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
غدیریه
خنده بازار
اصلاحات
گل خشک
مهاجر
جیغ بنفش در ساعت 25
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
behtarinamkhoda
Tarranome Ziba
ماه تمام من
به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
آسمان آبی
هر چی تو دوست داری
عاشق فوتبال20
wanted
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
آتیه سازان اهواز
شادِ شاد
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کشکول
دوستانه
دل نوشته های مائده
زنگ تفریح
نمی دونم بخدا موندم
کشاورزی نوین
تینا!!!!
شیاطین سرخ
نقاشی های الیکا یحیایی
سید خراسانی
خط خطی های یک دخترروانی...
عرفان وادب
یک عاشقانه ی ساده برای من......
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
عمو همه چی دان
آسمانی ها
نگار72
گلادیاتور
دخترونه
ایرانی
نبض شاه تور
تجربه های مربی کوچک
مهندسی متالورژِی
دلنوشته های یه عاشق!
ستاره سهیل
♥ღردپای عشق♥ღ
سفید پررنگ
ستاره
دست در دست دوست
Chamran University Accounting Association
بهاره تنها
رسم عاشقی
فــردا
آموزش تست زدن کنکور
vagte raftan
آزاد اندیشان
*...بانو...*
خبرهای ورزشی
خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ
*دنیای یخی*
مناجات با عشق
از یک انسان
صداقت

تَرَنّم عفاف
mahoor
.: دهکده عشق :.
آسمان آبی
فقط من برای تو
update your Science
sms های جدید
..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::..
☻☺♫ روشنک خانم ☻☺♫
نوجوونی از خودتون
اخبار
برای پسر نازم آیدین جان
ندای تنهایی من
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند...
سیب، انار
سکـوتـــ شبـانـه"
سه ثانیه سکوت
درجست وجوی حقیقت
آزادی بیان
پری دریایی
داستان نویس
جوک و خنده
یه دختر تنها
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
Tan Tan
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
کشکول
اینجا ماله سلنا و جاستینه
عسل....
sindrela
عشق ممنوعه و دلتنگی
شاخه نبات
منتظران مهدی
عاشقانه
سحر
یکی بود هنوزهم هست
عاشق تنها....
آریایی
آرش...پسر ایده آل من
آشنای غریب
جوادقدرتی..خوش آمدید..javadghodrati..بفرماییدچایی..نظریادت نره..
یه دختر تنها
به یاد تو
عشق طلاست
آخرین منجی
فاطمه بانو
من هیچم
سکوت
اینجـــــا هــــمه چــــی درهـــــمه
عشق کور
بـــــــــــــــــهــــــــنـــــــــــــوش
فقط خدا
تینا
زیر اسمان غربت
لوگوی دوستان
خبر نامه