شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اشعه مستقيم آفتاب مي‎ گداختش. مي‎ دانست که پدر هم در زير همين گرماي طاقت فرسا مشغول به کار است. با ارّه اي نسبتاً بزرگ به جان درختان خشک و بر زمين ريخته باغ افتاده بود. صاحب باغ که آمد از کار دست کشيد و به تنه کوچک درخت پرتقال تکيه زد و نگاهش را به سمت او روانه ساخت. - « با اين که هوا گرم است امّا خوب کار کرده‎اي. آفرين.
در اين دو ماه چهره باغ عوض شده. مي‎ دانم کم است. مي‎ دانم. امّا چه مي شود کرد. بيا بگير. اين هم دستمزد اين مدّت. » عماد مغنيه به آرامي جلو رفت و از صاحب باغ تشکر کرد. از باغ که بازگشت مستقيم رفت پيش روحاني روستا. - « مي‎ دانم کم است. امّا با خودم عهد بسته بودم همه دست‎مزدم را بدهم به شما که براي ساخت مسجدِ روستا خرج کنيد... . »
ان حزب الله هم الغالبون...
اجتماعي *
رتبه 95
1 برگزیده
641 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top