پيام
+
دزد با وجدان!
گويند روزي دزدي در راهي، بسته اي يافت که در آن چيز گرانبهايي بود و دعايي نيز پيوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا اين همه مال را از دست دادي؟
گفت: صاحب مال عقيده داشت که اين دعا ،مال او را حفظ مي کند و من دزد مال او هستم ، نه دزد دين. اگر آن را پس نمي دادم و عقيده صاحب آن مال ، خللي مي يافت ، آن وقت من، دزد
اجتماعي *
90/8/11
اجتماعي *
باورهاي او نيز بودم و اين کار دور از انصاف است.
اجتماعي *
بازم به وجدانو غيرت دزد ها